loading...
جکهای روز
تجارت علم فرهنگ بازدید : 400 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

برگه زردالو

  بَرگه :

 اصطلاحاً لپّه های خشکانیدة بی هستة زردآلو و میوه های همانندی ، چون هُلو و شفتالو، که هستة آنها به آسانی جدا می شود.

واژة «برگه » به این معنی در فارسی ظاهراً جدید است . گرچه آشپز ناصرالدین شاه اصطلاحات «برگة زردآلو» و «برگة هلو» را ذکر کرده است (آشپزباشی ، ص 22)، اما این نام در واژه نامه های دورة قاجار و منابع فارسی پیش از آن یافت نمی شود. پیشتر برگه را به نامهایی چون کِشتَه و قاق و گاه قَیسی می خواندند. «کشته » را، که امروزه در خراسان برای برگة زردآلو (شکورزاده ، ص 185) و در افغانستان برای زردآلوی خشک کردة بدون هسته (افغانی نویس ، ص 454) به کار می برند، در واژه نامه های فارسی قدیم به معنای «میوة خشک کرده » در اصطلاحاتی چون «امرودِ کشته » و «شفتالود کشته » و «زردآلود کشته » آورده اند ( رجوع کنید به اسدی ، ص 77؛ مؤلف برهان قاطع ، ذیل کشته ، آن را چنین تعریف کرده است : «آلو و زردآلو و امرود و شفتالو و امثال آن که دانة آنها را برآورده و خشک کرده باشند»). در خراسان ، تهیة کشتة خربزه از قدیم معمول بوده ( رجوع کنید به دنبالة مقاله )، و عرضة برگة سیب هنوز رایج است (معین ، ذیل «برگه »؛ برای شواهد تعاریف مزبور رجوع کنید به اخوینی بخاری ، ص 300، 598؛ اسدی ، همانجا؛ دهخدا، ذیل «کشته »؛ سوزنی ، ص 368؛ اصطخری ، ترجمة فارسی ، ص 208). فرهنگ نویسان ایرانی در قرنهای پنجم و ششم ، برای کلمة کشته معادلهایی عربی چون مُفَلَّق (= «شفتالوی جداشده از خَسْته ] هسته [ »؛ زمخشری ، ج 1، ص 106)، مُفلَق الْخَوْخ (= «شفتالوی خشک کرده » یا «شفتالوی کشته »؛ کردی نیشابوری ، ص 314، حاشیه ) و مُشَقَّق (= «شفتالوی خشک کرده »؛ تفلیسی ، ج 3، ص 1192) ذکر کرده اند. واژة ترکی جغتایی قاق همچون صفتی برای خشک کردة برخی میوه ها (یا دیگر خوردنیها، مثلاً نان ) از قدیم در خراسان و ماوراء النهر متداول بوده است ، چنانکه در قرن نهم مَرْویان کشتة خربزه را «قاق » (حافظ ابرو، ج 2، گ 176 ر) یا «قاقِ خربزه » (اسفزاری ، ج 1، ص 171) می گفتند. امروزه نیز مردم تاجیکستان برگة زردآلو و شفتالو را «قاق زردآلو» و «قاق شفتالو» می گویند (میرزایف ، ص 146). واژه «قیسی » یا «قیصی » که به معنی زردآلو بوده است (مولوی ، ص 320؛ انصاری شیرازی ، ذیل «مِشمِش »؛ غیاث الدین رامپوری ، ذیل قیسی : «قسمی از زردآلو»)، ظاهراً از قرن هفتم به بعد به معنای زردآلوی خشک کرده باهسته یا بی هسته و آکنده به مغز بادام کم و بیش به کار می رفته است (مثلاً رجوع کنید به معین ، دهخدا، ذیل «قیسی »؛ مولوی ، همانجا؛ میرزایف ، ص 140). رشیدالدین فضل الله در مکتوب خود دربارة تهیة اسباب و آذوقة زمستانی ، قیسی را در شمار میوه های خشک کرده («فواکه یابس »؛ ص 166)، و در ذیل آن ، گونه های مختلف خشکبار زردآلو به صورت برگه را ذکر کرده است (ص 182ـ183). امروزه زردآلوی هسته برآوردة خشک کرده و درسته را قیسی می گویند (برای شیوة تهیة قیسی رجوع کنید به مقتدر، ص 130ـ133).

پیشینة تهیة انواع برگه . در ایرانِ پس از اسلام ، تولید و صدور برگة میوه های تازه معمول بوده است . ابن فقیه (ص 88)، اصطخری (ص 262)، ابن حوقل (ص 171) و مارکو پولو (به نقل متز، ج 2، ص 473) به تولید برگه در خراسان و مرو و شبورغان اشاره کرده اند. شفتالوی مرغوب ری (بیهقی ، ص 279؛ حمدالله مستوفی ، ص 54) نیز به صورت برگه مصرف داشته است . در قرن پنجم ، سالانه 000 ، 1 رطل برگة آن برای سلطان (ثعالبی ، ص 234)، و در قرن هفتم 000 ، 3 من برگة شفتالو از ری و قم و همدان (از هر یک ، 000 ، 1 من ؛ رشیدالدین فضل الله ، ص 184) و انواع خشکبار زردآلو به صورت برگه و قیسی از تبریز، اصفهان ، کاشان ، همدان ، بسطام ، یزد و ارزنجان برای رشیدالدین فضل الله فرستاده می شده است (همو، ص 183). در قرن ششم کشتة زردآلوی شهرک سُرمَق در ایالت فارس ، شهرت بسیار داشته (ابن بلخی ، ص 124)، و به گفتة حمدالله مستوفی در قرن هشتم (ص 122) به بسیاری از ولایات صادر می شده است . حمدالله مستوفی همچنین میوه های خوب و لطیف اصفهان ، بویژه سیب و به و امرود «و زردآلو و سرمش و ترغش »، را که «تا روم و هند برند» وصف کرده (ص 49) که ظاهراً به صورت برگه صادر می شده است . ابن بطوطه تهیة برگه یا خشک کردة زردآلو از نوع «قمرالدین » را ذکر کرده است (ج 1، ص 211)؛ و در عصر صفوی نیز صدور برگة ایران رونقی داشته است ، چه به نوشتة شاردن (ج 4، ص 82) «زردآلوی خُشک کرده را به هزار جا می بر دند».

طرز کنونی تهیة برگه :

 برای تهیة برگه زردآلو انواع مرغوبِ شیرین خوش عطر و سالم و کاملاً رسیدة آنها را، که دانه هایشان آسان جدا می شود، برمی گزینند. آنگاه دو لپة زردآلو را بدقت جدا کرده هسته را در می آورند. لپه ها یا برگه ها را در کنار هم و بر روی طبقهای لبه دار مخصوص می چینند، به ترتیبی که قسمت درونی میوه ها رو به بالا باشد؛ سپس طبقها را به دودخانه (اتاق مخصوص دود کردن گوگرد) می برند، و برای هر تُن زردآلو معمولاً دو کیلوگرم گُلِ گوگرد دود می کنند. شش تا دوازده ساعت دَرِ دودخانه را می بندند ولی تا حدی که اندازة گوگرد در محصول نهایی برگه به بیش از دو در هزار نرسد. آنگاه طبقها را به محوطه های آفتابگیر مناسب و کاملاً بهداشتی می برند تا در سه تا شش روز فرایند خشک کردن برگه ها انجام گیرد. سپس برگه های خشک شده را به سالنهای مخصوص عاری از رطوبت می بَرند و چندین روز آنها را زیر و رو می کنند تا به طور یکنواخت خشک شوند و رطوبت آنها به کمتر از 22% برسد. در این حال ، برگه ها آمادة بسته بندی و عرضه به بازار است (فرشی ، 1313 ش ، ص 182ـ190، 199ـ216؛ نیز رجوع کنید به مقتدر، ص 125ـ130؛ بهرامی ، ذیل «برگه »).

مصارف برگه :.

انواع برگه در جزو خشکبار و تَنَقُّلات و آجیل زمستانی و نوروزی مصرف دارد.

برخی پزشکان دورة اسلامی (مثلاً رازی ، ص 129) معتقدند که خواص برگة میوه ها (چون سیب و به و شفتالو) مانند تازة آنهاست ، با این تفاوت که دفع آنها دشوارتر انجام می گیرد (برای آگاهی از ترکیبات غذایی و مقایسة میزان مواد تشکیل دهندة میوه های تازه و برگه هایشان ، رجوع کنید به رجحان ، ص 202، 205؛ اصفهانی کاظمی ، ص 460ـ461؛ قدیریان ، ص 184، 188؛ ای اویرش ، ص 70). خیساندة انواع برگه یا کشتة میوه ها (که در منابع قدیم به نامهای آبِ کشته ، خوشاب ، و به عربی ، نُقاع / نَقوع / نَقیع ذکر شده اند) در درمان برخی بیماریها یا عوارض آنها به کار می رفته است . خیساندة برگة زردآلو را فرونشانندة تشنگی و خوشبوی کنندة «خوی همة تن » (هروی ، ص 313)، رافع بوی بد دهان (اخوینی بخاری ، ص 300)، فرونشانندة تبهای تند (ابوریحان بیرونی ، ج 2، ص 1006) و تبهای گرم (ابن سینا، ج 2، ص 229)، مسهل و ملیّن طبع ، مسکّن تشنگی و غلیان خون و صفرا و التهاب معده و رافع آروغ (حکیم مؤمن ، ص 813؛ عقیلی علوی شیرازی ، 1349 ش ، قرابادین کبیر ، ص 406ـ407؛ همو، 1371 ش ، ص 834ـ835) ذکر کرده اند. ابن بطلان (ص 13) زردآلو را برای معدة سرد زیانمند و علاج مضرّت آن را خوردنِ زردآلوی کشته دانسته است .

تولید و تجارت برگه:

از نظر تولید و تجارت ، برگة زردآلو در ایران و برخی دیگر از کشورهای جهان اهمیت ویژه ای دارد. صادرات برگة زردآلوی ایران در 1285 ش ، 459 ، 27 تُن و به ارزش 000 ، 230 ، 24 قران ( رجوع کنید به کیهان ، ج 3، ص 115)، در 1306 ش در حدود 000 ، 5 تن به ارزش 843 ، 905 ، 3 ریال ، در 1335 ش ، 912 ، 6 تن به ارزش 267 ، 331 ، 14 ریال ( رجوع کنید به فرشی ، 1339 ش ، ص 51) و در 1343 ش حدود 075 ، 6 تن به ارزش 000 ، 649 ، 166 ریال (صدرزاده ، ص 118) بوده ، که بیش از 50% صادرات جهانی برگه را تشکیل می داده است . در دهة 1330 ش میزان صادرات برگة ایران و دیگر کشورهای تولیدکنندة آن به شرح این جدول (فرشی ، ص 49) بوده است :

بدین ترتیب ، در سالهای 1335ـ1339 ش ، ایران 6ر63% کل صادرات برگة زردآلوی جهان را داشت ( رجوع کنید به صدرزاده ، ص 117). امروزه ترکیه و ایالات متحدة آمریکا بیش از 60% تولید برگة جهان را به خود اختصاص داده اند. تولید برگه در ترکیه به حدود 000 ، 35 تن رسیده ، در حالی که تولید آن در ایران به 000 ، 7 تا 000 ، 13 تن (متناسب با شرایط اقلیمی ) محدود شده است ( رجوع کنید به «نگاهی به تولید و صادرات جهانی خشکبار»، ص 46). صادرات برگة زردآلوی ترکیه در 1365 ش ، 018 ، 16 تن و در 1366 ش ، 313 ، 19 تن بود، در حالی که صادرات برگة زردآلوی ایران در همین سالها، بترتیب 851 ، 2 تن و 967 تن بود («تجارت جهانی خشکبار»، ص 54ـ56)، و در 1369 ش به 394 ، 1 تن رسید ( گمرک جمهوری اسلامی ایران ، ص 578).

منابع : علی اکبر بن مهدی آشپزباشی ، سفرة اطعمه ، تهران 1353 ش ؛ ابن بطلان ، تقویم الصحة ، ترجمة فارسی ، چاپ غلامحسین یوسفی ، تهران 1350 ش ؛ ابن بطوطه ، سفرنامة ابن بطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1361 ش ؛ ابن بلخی ، فارس نامه ، چاپ گی لسترنج و رینولد الن نیکلسون ، لندن 1921، چاپ افست تهران 1363 ش ؛ ابن حوقل ، صورة الارض ، ترجمة جعفر شعار، تهران 1345 ش ؛ ابن سینا، قانون در طب ، ترجمة عبد الرحمن شرفکندی ، کتاب دوم ، تهران 1366 ش ؛ ابن فقیه ، مختصر کتاب البلدان ، ترجمة ح . مسعود، تهران 1347 ش ؛ محمد بن احمد ابو ریحان بیرونی ، صیدنه ، ترجمة ابو بکربن علی بن عثمان کاسانی ، چاپ منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران 1358 ش ؛ ربیع بن احمد اخوینی بخاری ، هدایة المتعلمین فی الطب ، چاپ جلال متینی ، مشهد 1344 ش ؛ علی بن احمد اسدی ، لغت فرس ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1336 ش ؛ معین الدین محمد اسفزاری ، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ، چاپ محمدکاظم امام ، تهران 1338ـ1339 ش ؛ ابراهیم بن محمد اصطخری ، مسالک الممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛ همان ، ترجمة فارسی قرن پنجم /ششم هجری ، چاپ ایرج افشار، تهران 1340 ش ؛ محمد مهدی اصفهانی کاظمی ، بهداشت تغذیه ، تهران 1360 ش ؛ عبد الله افغانی نویس ، لغات عامیانة فارسی افغانستان ، کابل 1364 ش ؛ علی بن حسین انصاری شیرازی ، اختیارات بدیعی : قسمت مفردات ، چاپ محمد تقی میر، تهران 1371 ش ؛ ن . ب . ای اویرش ، ویتامینها بهترین دوستان سلامتی شما هستند ، ترجمة احمد آرام ، تهران ] بی تا. [ ؛ محمد حسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمد معین ، تهران 1361 ش ؛ تقی بهرامی ، فرهنگ روستایی ، تهران 1316ـ1317 ش ؛ علی بن زید بیهقی ، تاریخ بیهق ، چاپ احمد بهمنیار، چاپ افست تهران ] تاریخ مقدمه 1361 ش [ ؛ «تجارت جهانی خشکبار»، ماهنامة بررسیهای بازرگانی ، ش 9 (بهمن 1368)؛ حبیش بن ابراهیم تفلیسی ، قانون ادب ، چاپ غلامرضا طاهر، تهران 1350ـ1351 ش ؛ عبد الملک بن محمد ثعالبی ، لطایف المعارف ، ترجمة علی اکبر شهابی ، مشهد 1368 ش ؛ عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو ، نسخة خطی کتابخانة ملی ملک ، ش 4143؛ محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، چاپ احمد روضاتی ، تهران 1343 ش ؛ حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، کتاب نزهة القلوب ، چاپ گی لسترنج ، تهران 1362 ش ؛ علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران 1325ـ1359 ش ؛ محمد بن زکریا رازی ، منافع الاغذیة و دفع مضارها ، ترجمة عبدالعلی علوی نائینی ، تهران 1343 ش ؛ محمد صادق رجحان ، میوه درمانی ، تهران 1360 ش ؛ رشید الدین فضل الله ، سوانح الافکار ، چاپ محمد تقی دانش پژوه ، تهران 1358 ش ؛ محمود بن عمر زمخشری ، پیشرو ادب ، یا، مقدمة الادب ، چاپ محمد کاظم امام ، تهران 1342 ش ؛ محمد بن مسعود سوزنی ، دیوان سوزنی سمرقندی ، چاپ ناصر الدین شاه حسینی ، تهران 1344 ش ؛ جان شاردن ، سیاحتنامه شاردن ، ترجمة محمد عباسی ، تهران 1350 ش ؛ ابراهیم شکورزاده ، عقاید و رسوم عامه مردم خراسان ، تهران 1363 ش ؛ ضیاء الدین صدرزاده ، صادرات ایران از دیدگاه رشد اقتصادی ، تهران 1346 ش ؛ محمدحسین بن محمد هادی عقیلی علوی شیرازی ، قرابادین کبیر ، چاپ سنگی تهران ] تاریخ مقدمه 1349 ش [ ؛ همو، مخزن الادویة ، کلکته 1844، چاپ افست تهران 1371 ش ؛ محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری ، غیاث اللغات ، چاپ منصور ثروت ، تهران 1363 ش ؛ محمدحسین فرشی ، «برگة ایران »، ایران آباد ، ش 9 (آذر 1339)؛ همو، «دستور خشکانیدن میوه جات »، مجله مدرسه عالی فلاحت کرج ، ش 5ـ7 (1313 ش )؛ پرویز قدیریان ، غذا به جای دوا ، تهران 1351 ش ؛ یعقوب بن احمد کردی نیشابوری ، کتاب البلغة : فرهنگ عربی و فارسی ، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی ، تهران 1355 ش ؛ مسعود کیهان ، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ 1311 ش ؛ گمرک جمهوری اسلامی ایران ، سالنامه آمار بازرگانی خارجی جمهوری اسلامی ایران ، 1370 ش ؛ آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران 1362 ش ؛ محمد معین ، فرهنگ فارسی ، تهران 1363 ش ؛ عبدالله مقتدر، زردآلوی ایران و مشتقات آن ، تبریز 1368 ش ؛ جلال الدین محمد بن محمد مولوی ، فیه مافیه ، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران 1358 ش ؛ عبد الغنی میرزایف ، ابواسحاق و فعالیتهای ادبی او ، دوشنبه 1971؛ «نگاهی به تولید و صادرات جهانی خشکبار»، ماهنامه بررسیهای بازرگانی ، ش 8 (دی 1368)؛ موفق بن علی هروی ، الابنیة عن حقایق الادویة ، به تصحیح احمد بهمنیار، چاپ حسین محبوبی اردکانی ، تهران 1346 ش .

/ محمدحسن ابریشمی /

منبع:  بنياد دايرة المعارف اسلامي


 

 

 

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 72 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

مارچوبه از دیدگاه حکیم مومن

  مارچوبه (هليون )

به فارسي مارچوبه نامند. ساق و برگش مانند كبر و با شير قليلي و گلش مايل به سفيدي و تخمش از قرطم كوچكتر و با صلابت است.

در دوم گرم و در اوّل تر و بيخش در دوم خشك و در اوّل گرم و برّي او را خشكي غالب تر و هليون مفتّح سدّة جگر و مدرّ بول و مبهّي و محلّل نفخ بوده و غذایيّت‌ او غالب و هاضم و مغيّر رايحة‌ بول و عرق و مفتّت حصاه و جهت درد سينه و ظلمت بصر و درد ريه و استسقاء مفيد مي باشد و طبيخ او مليّن طبع و رافع درد امعاء و با شراب جهت سمّ رتيلا و تقطيرالبول و مضمضة‌ او جهت درد دندان نافع است و مداومت او مهبّج درد مفاصل و مفسد طعام و مغثي و مصلحش عسل است و گويند او کشنده سگ است و تخمش مفتح سدّه سپرز و با عسل و روغن بلسان مخرج حصاه و فرزجة او مدرّ حيض و در ادرار قويتر از هليون است. و قدر شربتش تا دو مثقال و مضرّ سر و مصلحش عسل است و بيخش مسكّن درد دندان و طبيخ او به تنهايي و با عسل و تخم خربزه منقّي گرده و مثانه و مجاري بول و مخرج سنگ و ريگ آن بوده و مضرّ رية‌ محرورين ومصلحش سكنجبين و قدر شربتش تا سه درهم است و در فلاحت مذكور است كه چون شاخ حيوانات را دفن كرده مكرّر آب دهند هليون مي­رويد و از مجرّبات شمرده­اند.

منبع: کتاب تحفه حکیم مومن


تجارت علم فرهنگ بازدید : 139 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

رژیم غذایی از دیگاه ابوعلی سینا(3)

 وعده هاي غذا

بهترين دستور در باره طعام سير كننده آن است كه روز اول يكبار و روز ديگر دو بار، در صبحانه و شام تناول شود . بايد اعتياد را نيز مراعات كرد، مثلا اگر كسي كه عادت داشته است روزي دو بار بخورد به اين دستور عمل كند لاغر مي شود و از نيرويش مي كاهد، اگرضعف هضم داشته باشد بايد روزي دو بار غذا بخورد ولي هربار غذاي خود را كمتر كند . كسي كه عادت داردهر روز يكبار غذا بخورد و بخواهدعادت را تغيير دهد و روزي دو بار بخورد ناتواني و تنبلي و سستي بدوروي مي آورد . اگر غذاي ناهارش در او باقي ماند در موقع شب توان را از دست مي دهد و شام را بدون اشتها مي خورد، در نتيجه آروغ ترش، بدنفسي، دل بهم خوردگي، دهان تلخي ولينت شكم به وي روي مي دهد، زيراچيزي را براي معده آورده است كه اين اندام به آن خونگرفته است وعوارض همان خواهند بود كه ازعدم هضم غذا روي مي آورند . روي آوردهاي آن ها را بعداً خوا هي شناخت . ممكن است به چنين كسي ترس وبي تابي روي آورد، دهانه معده اش بدرد آيد، در معده اش سوزش پيدا شود و چنان پندارد كه روده ها واحشايش پا در هوا هستند، زيرا معده تهي است و برخودبند آمده است و تُرُنجيده است . ممكن است ادرار و مدفوعش سوزنده باشند و شايد بر ا ثر ريزش زهره به معده  چنانچه مزاجش بيشتر صفرايي باشد  در پهلوهاي خود احساس سردي كند و چنين است حال كسي كه معده اش و نه بدنش بيشتر صفرايي باشد . چنين كسي خوابش بهم مي خورد و در رختخواب پهلو به پهلو مي شود . بدني كه در معده اش صفراي زياد گرد آيدنياز به خوردن جدايي اندازدارد و بايد قبل از آنكه خود را شستشو دهدبه سرعت غذايي بخورد كسي كه مي خواهدقبل از شروع به ورزش چيزي بخورد بهتر است نان خالي تناول كند، آنقدر كه پيش از آغاز ورزش شروع به هضم كند . حركت قبل از غذا خوردن بايد تند و قوي و حركت بعد از غذا نرم و آهسته صورت گيرد . حركت نبايد آنچنان باشد كه اشتهاي تباه برانگيزد . براي اصلاح اشتهاي تباه كه ميل به تندمزگي و نفرت از شيريني و چربي دارد، بهترين راه، قَي كردن به وسيله موادي مانند اسكنجبين و ترب پس از خوردن ماهي است.

شخص فربه اندام نبايد وقتي كه تازه از گر مابه آمده است غذا بخورد، بلكه بعد از خروج از حمام و پيشاز غذاخواب سبكي بكند و بهتر است كه بيشتر از يك وعده غذا نخورد، غذايي راپيش از هضم غذاي اولي تناولنكند، و بر خوراك به هيچ وجه حركات تند انجام ندهد، تا اين كه غذاقبل از هضم فرو نرود و يا بدون هضم فرونلغزد و يا مزاجش بر اثر خضخضه  (حركت غذ ا) تباه نگردد . در موقع صرف غذا نبايدآب زياد بنوشد  زيرا آب بين طعام وجرم معده جدايي مي اندازد و آن را خاموش مي كند  بلكه بهتر آن است كه آب نخورد تا خوراك به معده وارد شود . علامت ورود طعام به معده آن است كه قسمت هاي بالايي شكم سبك مي گردد . اگر بسيار تشنه بود كمي آب سرد برمكدو از آن تجاوز نكند . هر قدر آب سردتر باشد بيشتر رفع تشنگي مي كند . اين مقدارآب مكيده معده را انبساط و انقباض مي بخشد . به طور كلّي نوشيدن آب به شرطي كه در وسط غذا نباشد و به اندازه اي كه براي خوراك مف يد باشد روا است . كسانيكه سرد مزاج وتر مزاج هستند بهتر است بعد از صرف غذا، تشنگي را تحمل كنند و بخوابند . ليكن تشنه ماندن بعد از غذا و خوابيدن بعد از طعام براي گرم شدگان صفرا دارخوب نيست . كساني كه بيماري صفراوي دارند اگر به مدت زيادگرسنه بمانند زهره ب ه معده راه مي يابد و هر غذايي را كه ) بعداً خورده مي شود به تباهي مي كشاند و در اين صورت در حالت خواب و بيداري آنچه بر سرتباه مزاجان مي آيدبر آن ها روي مي دهد و شايد هم اشتها به غذا از بين برود . در اين حالت بايد آنقدر آب بخورد كه طعام را به طرف پايين براند و مزاج خود را با غذاي خفيف مانند آلوكه مزاج را تغيير نمي دهد نرم كند و يا شيرخشت بخورد و بعد از اين كه اشتهايش بازگشت غذا ميل نمايد.

كساني كه مرطوب اندام و مرطوب بدن هستند و رطوبت بدنشان طبيعي و به آساني قابل گداختن است نمي توانند مانند خشك بدن ها تحمل گرسنگي داشته باشند مگر اين كه بدنشان از رطوبت هاي غيرطبيعي و غير آنچه در گوهر اندام ها دارند پر شده باشد، و آن رطوبهاي وارده "خوب" باشند و شايستگي داشته باشند كه طبيعت آن ها را به غذاي صحيح تبديل كند و نيروي غذايي به آن ها بدهد. نوشيدن آب در موقع غذا خوردن و دنبال كردن غذا با آب زيان آورترين كارها است زيرا آب خود سريع الهضم است و به آساني فرو مي رود و طعام را قبل از آنكه از راه طبيعت هضم شود با خود به معده مي برد و در نتيجه سبب تعفّن و بند آمدن ها و گاهي موجب گري مي گردد. شيريني ها چون به مذاق خوش آيند هستند و طبيعت قبل از هضم آن ها را به خود مي كشد بساكه زود موجب بند آمدگيها مي شوند و بند آمدگي ها به نوبه خود سبب بسياري از بيماري ها مي گردند كه يكي از آن ها بيماري استسقاء است . غلظت هوا و آب، بويژه در ن هاي از شراب آميخته با آب و يا آب Ĥ فصل تابستان سبب تباهي خوراك مي گردد . بد نيست كه همراغذا پيم گرمي كه عود و مصطكي در آن پخته باشد بنوشند.

كساني كه درون گرم و نيرومند دارند، اكثراً بعد از خوردن غذاي غليظ، غذا به بادهايي تبديل مي شود كه معده و اطراف آن را كشيدگي مي دهد، و بيمارهايي كه از كشيدگي معده و اطراف آن انتظارمي رو دروي مي آورند .

كسي كه معده اش تهي است چنانچه غذاي لطيف بخورد معده را سلامت نگه داشته است و اگر بلافاصله بعد از غذاي لطيف غذاي غليظ فرو دهد معده از آن متنفر است و آن را هضم نمي كند و تباه مي گردد، مگر اين كه در بين اين دو غذا فاصله اي داده شود . اگر شخص بخواهد اين فاصله را مراعات كند بايد طعام غليظ را اندك اندك وارد معده نمايد و در اين صورت معده به وسيله غذاي لطيف بند نمي آيد . اگر مقدار غذاخيلي بيشتر از اندازه بو دو معده را مالامال وسرشاركرد و يابر اثر حركت آنچه در معده است بهم زده شد و يا يك نوشيدني معده راپريشان حال و مشوش گردانيد، بايد هرچه زودترقي كند . اگرفوراً به قَي كردن نرسيدوياقي كردن سرسختي كرد و زحمت داشت، چاره اين است كه آب گرم را اندك اندك فرو دهد . آب گرم پرشدگي معده را فرو مي نشاند و خواب را جلب مي كند

. همين كه شخص احساس خو اب كردخود را بياندازد و تا مي تواند بخوابد . اگر آب گرم و خواب هم  فايده اي نبخشيدند بايد صبر كند شايد طبيعت او را ياري كند و از اين آسيب رهايي دهد . اگر چنين بود چه بهتر ولي اگر طبيعت هم به هيچ وجه ياوري نكرد، مسهل ملين بخورد و خود را وارهاند.

اگر شخصي كه مع ده اش بهم خورده است، داراي گرمي مزاج باشد به عنوان مسهل از اطريفل و خلنجين و كمي عرق سعتر (پونه كوهي ) استفاده كند . ليكن كسان سرد مزاج بايد به وسيله داروهايي مانند زيره اي، شهرياراني، تمر (تمر هندي) كه در "اقرابادين" آمده اند، از بهم خوردن معده نجات يابند . پر شدن و انباشته شدن معده به وسيله نوشيدني ها آسان تر از پر شدن به وسيله غذا است . اكنون درمان امتلاء معده از خوراك را بيان مي كنيم :

روي چنين غذايي كه معده با آن انباشته شده است بهتر است كه به اندازه سه دانه نخود اَلوا (صبرزرد)  تناول شود . يانيم درهم اَلوا ، نيم درهم سقزخانگي، يك دانه بورك و بسيار بجا است كه كمي افثيمون (افسنطين) ؟ و شراب استعمال گردد و چنانچه فايده اي نبخشيد، به خواب درازپناه بر دو يك روز تمام غذا نخورد . اگر شكم سبك شد شخص خود را شستشومي دهد و شكم را مي پيچد و غذاي لطيف مي خورد . اگر با همه اين ها محتويات معده بيرون نيامد و گرانباري شد و كشيدگي ببار آورد و تنبلي را به بدن عارض كرد، بدان كه رگ ها از مواد زايد طعام پر شده اند، چه غذاي بسيار بيش از حد  حتي اگر در معده هضم شده باشد  كمتر اتّفاق مي افتد كه در رگ ها هم هضم گردد و در آن ها نارس و خام مي ماند و در نتيجه به آن ها كشيدگي مي دهد و گاهي هم آن ها را مي تركاند و تنبلي و تمطي( كشداري) و خميازه براي بدن به ارمغان مي آورد . در چنين حالتي بايد شخص را با داروهاي مسهل رگ ها درمان كرد . اگر اين عوارض روي نياوردند و شخص پرخور بر اثر امتلاء فقط احسا س خستگي كرد بايد مد ت زماني آرام گيرد و بعد با داروهاي ضد عوارض خستگي كه ذكر خواهيم كرد، درمان شود.

كسي كه به سنين پيري رسيده است بايد بداند كه معده اش همان معده دوران جواني نيست. اگر همان ندازه و همان نوع سابق را از حيث غذادنبال كندخوراكش همه به مواد زاي د تبديل مي شود . بهتر آن است كه اندازه غذا را كاهش دهد.

كسي كه قبلاً به غذاهاي غليظ خوگرفته است و اينك مي خواهد رژيم غذايي را تغيير دهد و خوراكخود را لطيف گرداند، بايد بداند كه تخليه هايي كه از ترك غذاي غليظ در مجاري پيدا مي شود و غذاي لطيف ياراي پر كردن آن ها را ندارد، به وسيله هوا پر مي شود . اگر چنين كسي بعد از تغيير رژيم غذايي مجددا به رژيم پيشين برگردد و از لطيف دست بر دارد و غليظ را از سر گيرد، در او بند آمدگيهايي پديد مي آيد.

غذاهاي گرم : زيان هايي را كه از خوراك گرم روي آورند مي توان با اسكنجبين دفع كرد. اگر اسكنجبين با شكر تهيه شود وادويه در آن بريزند بهتر است و اگر اسكنجبين با عسل باشد احتياجي به آميزه ندارد.

غذاي سرد: اگر غذاي سرد زيان آور باشد درمانش با آب انگبين و شراب انگبين و زيره اي است.

غذاي غليظ : كسي كه از خوراك غليظ ناراحت است، اگر مزاجش گ رم است چاره اش با اسكنجبين پر از ادويه است و اگر مزاجش سرد است بايد به مقداري از مواد فلفلي و پونه اي متوسل شود.

غذاي لطيف : غذاي لطيف براي نگهداري سلامت بدن بهتر از غليظ است، ليكن نيروبخشي و ايجاد

چستي و چالاكي آن كمتر است و خوراك غليظ در اين زمينه موثرتر مي باشد. كسي كه تن چست و چالاك مي خواهد بايد غذاي نيك كيموس بخورد و براي اين منظور بايد خود را قبلاً بسيار گرسنه گرداند و آنگاه غذاي يد كه هضم گرددنه اين كه بيش از آن اندازه بخورد. Ĥ غليظ پركيموس نيك را به آن اندازه تناول نم

ورزشكاران و كساني كه بر اثر كار ز يادخسته مي شوند، خوراك غليظ را بيشتر تحمل مي كنند . خواب خوش و درازمد ت آنان در هضم غذاي غليظ مددكار است . ليكن گاهي اتّفاق مي افتد كه به واسطه عرق كردن زياد كه بر اثر آن مواد زيادي از بدن تحليل مي رود، كبد غذاي هنوزهضم نشده را دريافت مي نمايد . در اين حالت چه در زمان پيري باشد و چه در زمان هاي ديگر، ممكن است براي پذيرش بيماري هاي كشنده آمادگي پيدا كند . بويژه اين حالت براي كساني امكان دارد كه خوداعتراف مي كنند به اين كه هضم آن ها به كمك خواب انجام مي شود و اگر بي خوابي كشند غذايشان هضم نمي شود.

اگر در تابستان ، قبل از غذا ميوه هاي تر از قبيل زردآلو، توت، خربزه، هلو و آلو بخورند براي مزاج نامناسب نيست و اگر بجاي آن ها ميوه هاي بهتر باشد چه بهتر . چون بخشي از اين ميوه ها آب خون را مي افزايد و اين افشره و گوهر ميوه، همانطور كه در خارج به جوش مي آيد در خون نيز همان حالت را دارد . در اين صورت گرچه شايد مفيد باشد ليكن درعين حال خون را براي تعفّن آماده مي نمايند . همچنين ميوه هايي مانند خيار و خيارچنبر كه خون را پر از خلط مي كنند با اين كه نفعي مي رسانند زيان هايي نيز در بر دارند . به اين جهت كساني كه اين مواد سردي آور را مي خورند، با اين كه در ابتدا خنك مي گردند ولي دور نيست كه به تب مبتلا شوند . بدان كه ممكن است خلط آبكي چرك و به رنگ زنگار شود و اين در صورتي است كه نگدارد و در رگ ها بماند . كساني كه اين  مواد آبدار را مي خورند اگر قبل از جمع آمدن آب آن ها، به ورزش بپردازند و يا اين كه در موقع ميوه خوردن ورزش كنند ت ا آبكي ها به تحليل روند و كمتر زيان رسان باشند كار مطلوبي انجام داده اند . اين نكته را نيز بدان كه اگر ماده خام يا آبكي همراه خون باشد و نگذارد خون به بدن بچسبد، خون كاهش مي يابد . روش مطلوب آن است كسي كه ميوه ميخورد بعداً پياده روي كند و سپس غذا بخورد تا غذا بلغزد.

غذاهايي كه ماده آبكي و خلط غليظ و چسبنده و صفرايي را افزايش مي دهند از آنجا كه ممكن است خون بر اثر ماده آبكي آن ها متعفّن شود و خلط غليظ و چسبنده، مجاري و راههاي مراره اي را بند آورد و صفرا بدن را گرم كند و در نتيجه آن خون گرمتر شود، تب ها پيدا مي شوند.

حبوبات  (بقول) مراري شايد در زمستان مفيد باشند و مقدار كم آن ها( تفهه ) در تابستان نيزبي بهره نيست كسي كه ناچاراست غذاي ناپسنديده بخورد بهتر آن است كه وعده هاي غذا را كاهش دهد و خوردن آن پي درپي نباشد و مواد دفع كننده زيان هاي چنين غذاها را با آن ها بياميزد  مثلا اگر از شيريني ناراحت مي شود، مواد ترش نظيرسركه، انار ترش، اسكنجبين سركه، به و نظاير آن را بخورد وتلاش كند كه تخليه شود . كسي كه از غذاي ترش مزه در رنج است انگبين و شراب كهنه بخورد و ش راب انگبين موقعي براي معده موثر خواهند بود كه غذاي ترش مزه به پختگي نرسيده است و هضم نشده است.

كسي كه از خوردن مواد چرب ناراحت است، چاره اش موادگس مزه اي نظيرشاه بلوط، دانه آس، خَرنُوب شامي، ميوه درخت سدر، زالزالك و يا داروهاي تلخ نظير راسن تلخ (زنجبيل  امي) و داروهاي شورمزه و تندمزه مانند كامه (آبكامه)، سير و پياز و تمام موادضدچربي است . كسي كه داراي خلط هاي رقيق و " بد " است بهتر است غذاي خوب زياد بخورد . كسي كه بدنش به آساني مي گدازدبايد غذايش تر و زودهضم باشد . جالينوس فرمايد: "خوراك تر براي هيچ حالتي از حالات بدن مناسب نيست، انگاركه ارزش هيچ است، نه شيرين است نه ترش، نه تلخ است نه تند، نه گيرنده است و نه شور ". كسي كه بدن نامتراكم دارد غذاي غليظ را بيشتر از كسان داراي بدن متراكم تحمل مي كند . زياده روي در غذاهاي خشك اشتها را از بين مي برد، رنگ رازشت مي كند و مزاج را خشك مي گرداند . خوردن چربي زياد، تنبلي مي آورد و اشتها را از بين مي برد . زياده روي در خوردن غذاهاي سرد سستي، تنبلي و پژمردگي مي آورد . زياده روي در خوردن غذاي ترش انسان را زودپير مي كند . عادت كردن زياد به خوراك هاي تند و شور نامطلوب است . غذاهاي تند به معده زيان مي رسانند و غذاهاي شورطعم براي چشم خوب نيستند. غذاي چرب اگرچه با مزاج دمساز باشد، هرگاه متعاقب آن خوراك ناپسند آيد ناپسند مي گردد.

منبع: قانون، کتاب اول


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 743
  • بازدید سال : 6,502
  • بازدید کلی : 46,224