loading...
جکهای روز
تجارت علم فرهنگ بازدید : 249 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (1)

زین الدین ابوابراهیم اسمعیل بن الحسن بن محمدبن احمد الحسینی الجرجانی

هوالشافي

          سپاس، آن خداوندي راست كه قدرت بي نهايتش موجود است و مصنوعات را از ميان " كاف" و " نون" بيرون آورد و چون فرمود: "كن" ، پس: "يكون" در دايره امكان، تحقق يافت.   و درود بي حد بر سرور انبياء محمد مصطفي ـ  عليه افضل الصلوات و اكمل التحيات ـ  و سلام و رحمت بر عترت طاهره زاهره آن راهنماي بشر در تمامي دوران. 

          علم طب، علمي است عظيم القدر كه در اخبار آمده است: "العلم علمان: علم الاديان و علم الابدان" و اين رشته از علم در همه روزگاران بوده و در اسلام بدان اهميت فراوان داده شده است و مسلمين در پيشرفت اين علم ، نقش به سزائي داشته اند

 

 

 

          مولف اين كتاب ـ  سيد اسمعيل جرجاني ـ  در تجدد طب اسلامي ـ  ايراني سهم بزرگي دارد كه با معرفي او و تاليفاتش در اين مقدمه، اين موضوع كاملا براي خوانندگان، معلوم مي گردد.

          حال كه سخن در باره تجدد طب اسلامي و ايراني به ميان آمد، سخني داريم با دانش پژوهان: عده اي از افراد حتي با تحصيلات عاليه تصور مي كنند كه تحقيقات علمي و ادبي و امثال آنها فقط در انحصار " غرب" بوده و هست، در صورتي كه در " شرق" نيز مردماني بوده اند كه در اين ابواب، تحقيقات گسترده اي نموده اند و خوشبختانه آثاري از آنان به جا مانده و در دسترس است.

          بيان اين نكته بدان منظور نيست كه دانشمندان غير مسلمان و غيرايراني در باره علم،000 زحمتي به خود نداده و آن را ناديده گرفته اند، بلكه معتقديم كه آنان آثار ارزنده اي از خود به يادگار گذارده واكنون نيز سرگرم بررسي و تحقيق هستند و متذكر مي شويم كه طب ايراني بايد از نتايج زحمات آنان ـ  آنچه براي جامعه ايراني مفيد است ـ  كسب كرده و آنچه كه زائد و غير لازم است، دور بريزد، نه آنكه كوركورانه تابع نظرات آنان باشد.

          طبيب ايراني بايد با آگاهي از علوم و تجربيات اطباء پيشين، به تمدن و علوم كنوني جهان غرب ـ  كه هر روز با اكتشافات نويني روبرو مي شود ـ  توجه كند و با دقت تمام آنچه كه به حال جامعه ايراني مفيد است، اخذ نمايد و آنچه كه لازم نمي داند، كنار بگذارد. در غير اين صورت، يعني اگر اطباء امروزي پشت پا به خدمات اطباء سلف زنند و زحمات و دانش آنان را ناديده انگارند قطعا رابطه خود را با گذشتگان قطع نموده و در حقيقت فرزنداني خواهند بود كه با پدران خود قهر كرده و ميراث گرانقدر آنان را بر باد داده اند و اين مطمئنا به سودشان نخواهد بود.

شرح حال مولف خفي علائي

          سيد اسمعيل فرزند حسن (يا حسين) فرزند محمد فرزند محمود فرزند احمد و ملقب به " زين الدين" (يا شرف الدين) به " ابوالفتح" (يا ابوالفضائل يا ابوابراهيم) و معروف به " جرجاني" از پزشكان نامدار سده پنجم و اوايل سده ششم هجري قمري و از سادات اصفهان بود. (تاريخ طب در ايران، ج 2 ، ص 719).

          در عيون الانباء، اثر " ابن ابي اصيبعه" آمده است: "الشريف شرف الدين اسمعيل" (عيون الانباء، ج 2 ، ص 31 ـ  از زير نويس صفحه 2539 لغت نامه دهخدا) 0

          در ساير ماخذ و منابع به صورت هاي ديگر نيز آمده است، ولي آنچه مسلم است اينست كه وي از سلسله جليله سادات بوده و بيشتر به " جرجاني" يا"سيد اسمعيل جرجاني" آوازه به هم رسانده است

          تولد " جرجاني" به سال 434 هجري قمري در " گرگان" اتفاق افتاد (فرهنگ معين، ذيل كلمه اسمعيل، و تاريخ طب در ايران، ج 2 ، ص 719).

          وي شاگرد " ابوالقاسم عبدالرحمن بن علي بن ابن الصادق النيشابوري" ملقب به " بقراط الثاني" (متوفي در اواخر قرن پنجم هجري قمري) بود و طب را نزد وي آموخت. غير از " بقراط ثاني" استادي ديگر در طب براي " سيد" نمي شناسيم و اگر در نزد ديگران تلمذ كرده باشد، ما از آن اطلاع نداريم.

          "جرجاني" حديث را از محضر " ابوالقاسم قشيري" ـ  فقيه نيشابوري ـ  آموخت (معين، ذيل كلمه اسماعيل) 0

          مرحوم علامه " دهخدا" به دنبال كلمه " اسماعيل" ـ  از ص 2539 تا2548 ـ  مطالبي در باره " جرجاني" از ماخذ و مدارك چند آورده كه خلاصه و فشرده قسمتي از آن به قرار زير است:

"000 ترقي وي در فنون علوم و شهرت وي  در صناعات طبيه در زمان دولت و اقتدار طبقه سوم از سلاطين خوارزمشاهيان بود 000 و يكي از اطبائي است كه در دوره اسلام مقنن قانون و مجدد رسوم طبيه است و در تمام اجزاي طب از نظري و عملي و مايتعلق بهما فايق و در اصابت راي و حسن مهارت مقدم مهره اين فن بود. مولد و منشا او جرجانست، پس از آنكه در فنون علوم خاصه در علم طب او را براعتي پيدا گشت، در زمان خوارزمشاه قطب الدين تكش (1) كه دوستار اهل فضل و خواستار مردم با كمال بود، راي خوارزم كرد و چون به دارالملك آن ملك رسيد و خوارزمشاه آمدن وي را بدانجا شنيد جوياي حال وي شد000 و در حفظ صحت و علاج، بوي وثوقي كامل داشت و به نام نامي آن پادشاه عاليشان ذخيره خوارزمشاهي بنگاشت انتهن مورخ خزرجي [ابن ابي اصيبعه ] 000 

          و از جمله، ذخيره خوارزمشاهي است كه اشارتي بدان رفت و آن اول كتابي است كه در دوره اسلام به پارسي فصيح نگاشته شده و كمتر الفاظ تازي در آن مندرجست 000 گويد: [جرجاني ] چون تقدير ايزدي چنان بود كه جمع كننده اين كتاب بنده دعاگوي خداوند خوارزمشاه الاجل العالم المويد المنصور ولي النعم قطب الدين نصره الاسلام جمال المسلمين قامع الكفره والمشركين  عمادالدوله  فخرالامه تاج المعالي اميرالامراء ارسلان تكين عين الملوك والسلاطين ابوالفتح محمد بن يمين الملك معين اميرالمومنين ادام الله دولته و حرس قدرته قصد خوارزم كرد و به خدمت اين پادشاه نيك بخت شد، اندر سال پانصد و چهار از هجرت و خوشي هوا و آب ولايت  خوارزم بديد 000 پس از آن در دنباله اين شرح تا اوايل صفحه 2548 در باب بدن آدمي و علم طب و بيماري شرحي مشبع آورده است. آنگاه به شرح ساير مولفات سيد مي پردازد 000 "(2).

          جرجاني پس از مرگ قطب الدين و درك زمان اتسز (3) و تصنيف ساير مولفات به قول صاحب كشف الظنون به سال 531 هجري قمري (1137 ميلادي) و برخي به سال 530 و پاره اي 535 هجري قمري در مرو دانسته اند كه هم در اين شهر مدفون گرديد. (صفحه 521 ج 2 تاريخ طب در ايران) 0

مولفات طبي گرگاني

          آنچه كه معروف است، " جرجاني" را چهار تاليف به زبان پارسي است كه از قديميترين متون طبي پارسي است. اما تا آنجا كه در تاريخ طب كشورمان آمده است  ،  آثار پارسي قبل از مولفات " سيد اسماعيل" عبارتند از: 

          الابنيه عن حقايق الادويه تاليف  موفق الدين ابومنصور علي الهروي كه ظاهرا در سده چهارم نوشته شده است. (تاريخ طب در ايران، ج 2).

          هدايه المتعلمين تاليف ابوبكر ربيع بن احمدالاخويني (يا اخوين يا اخوي و يا آخربي) بخاري كه آنهم در سده چهارم هجري قمري به رشته تحرير در آمده است (رجوع شود به صفحات 640 تا 647 ، ج 2 ، تاريخ طب در ايران) و رگ شناسي  ( علم النبض    نبضيه    دانش رگ) و چند اثر منصوص يا منسوب به شيخ (4) و چند تاليف ديگر كه به چاپ رسيده است. رگ شناسي شيخ دو مرتبه يك بار به سال 1317 شمسي (به يادگار جشن گشايش دبيرستان بروجرد) و يك بار به سال 1330 شمسي در هزاره شيخ و كتاب الابنه به شماره 1162 انتشارات دانشگاه تهران و كتاب هدايه به شماره 9 انتشارات دانشگاه مشهد طبع شده است. گرچه اين مولفات طليعه كتب طبي پارسي است، اما به پاي مولفات طبي سيد نمي رسد.

 

اما مولفات طبي جرجاني عبارتند از:

          الف) ذخيره خوارزمشاهي ـ  ذخيره از امهات و مطولترين و مشروحترين كتب طبي پارسي است كه جرجاني پس از قريب پنج قرن كه بيشتر مولفات طبي به زبان تازي بوده به پارسي تاليف كرده است.

 

          اين كتاب پس از تاليف در اندك مدت (يا در زمان حيات مولف) شهرت يافته و شايد يكي از مولفاتي است كه از اين نظر كم نظير و بمانند قانون شيخ است. مضافا بدانكه چون كتاب به پارسي نگاشته شد، طالبان ايراني علم طب را بدان رغبت بي نظيري بوده است

          دليل واضح بر اين مطلب گفته نظامي عروضي سمرقندي در كتاب خود " چهار مقاله" در مقالت چهارم در علم طب و هدايت طبيب كه در حدود سال 550 هجري قمري يعني قريب بيست سال پس از مرگ سيد اسمعيل آورده است: "000 پس از كتب بسائط يكي بدست آورد چون سته عشر جالينوس (5) يا حاوي (6) محمد زكريا يا كامل الصناعه (7) يا صد باب بوسهل (8) مسيحي يا قانون بوعلي سينا يا ذخيره خوارزمشاهي و به وقت فراغت مطالعه همي كند000 "پس مطلب معلوم شد كه ذخيره، زود شهرت علمي خود را بدست آورده است

          ذخيره در ده كتاب است كه يك دوره كامل اصول طب و اخلاط و ماده ها و مزاج ها و تشريح اندام ها و تندرستي و بيماري و اعراض و آنچه كه از بدن خارج شود بمانند عرق و نفث (9) و بول و غايط و تدبير نگاهداري  تندرستي در برابر هوا و  مسكن و طعام و شراب و خواب و بيداري و حركت و سكون و شناختن البسه و عطرها و روغن ها و داروها و فصد و حجامت و حقنه و شياف ها و پرورش كودكان و توجه به پيران و مسافران و شناسائي بيماري ها از علت ها و علامات و درمان ها از سر تا قدم و شناسائي و درمان آماس ها و ريش ها و داغ كردن و شكستگي ها و در رفتگي ها و پاكيزگي و آراستگي ظاهر بدن و زهرها و علاج آنها و فادزهرها و داروها و تركيبات داروئي مي باشد خلاصه يك دوره كامل علم طب و فنون وابسته بدان است

          نسخه هاي اين كتاب يا قسمت هائي از آن در كتابخانه هاي عمومي و خصوصي موجود است

 دو كتاب اول ذخيره، توسط آقايان ايرج افشار ومحمدتقي دانش پژوه ضمن سلسله انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسيده، ولي بعدا متوقف گرديد. ايضا كتاب اول ذخيره را دكتر محمد شهراد و دكتر جلال مصطفوي كاشاني و دكتر محمد حسين اعتمادي و سه كتاب بعدي ذخيره را آقاي دكترجلال مصطفوي كاشاني از طرف انجمن آثار ملي به چاپ رسانده است.

          دكتر سيريل الگود (10) در كتاب تاريخ طب در ايران (11) متذكر گرديده كه ذخيره خوارزمشاهي به عبري برگردانده شده و نسخه ناقصي از آن در كتابخانه ملي پاريس به شماره 1169 موجود است (نقل از زير نويس فهرست كتب خطي كتابخانه دانشكده پزشكي، حسن ره آورد، تهران 1333 شمسي ، صفحات 21/220 ، ايضا صفحه 2548 ، ستون سوم لغت نامه دهخدا) 0

ذخيره به تركي توسط " ابوالفضل محمد بن ادريس دفتري متوفي به سال 982 هجري قمري ترجمه شده است (كشف الظنون ج 1 صفحه 528) ايضا ترجمه اردوي ذخيره در هند چاپ سنگي شده و به عبري در آمده است و نسخه ناقصي از آن در كتابخانه ملي پاريس چنانكه آمد به شماره 1169 موجود است. ( از زير نويس صفحات 21/220 فهرست كتب خطي كتابخانه دانشكده پزشكي تهران حسن ره آورد) 0 (براي اطلاع بيشتر رجوع شود به " كلمه اسماعيل" در لغت نامه دهخدا و مقدمه ذخيره، چاپ افست نسخه اصلي قديمي به كوشش علي اكبر سعيدي سيرجاني) 0

در باره ذخيره خوارزمشاهي و تحقيق در باره اين كتاب كه مولف آن موجد طب ايراني اصيل است، بايد اطباء و اديبان توانا همكاري كرده تا حق مطلب ادا گردد.

ب) خف علائي در باره اين تاليف ـ  جداگانه ـ  خواهيم پرداخت.

ج) الاغراض الطبيه و المباحث العلائيه  (= اغراض = اغراض الطب) ـاين كتب نيز به زبان پارسي است كه به خواهش و توصيه مجدالدين ابومحمد صاحب محمد البخاري وزير علاءالدين اتسز خوارزمشاه (12) تاليف گرديده است.

اين كتاب بمانند خفي علائي و زبان پارسي و تلخيصي از ذخيره است ، بدين معني كه از ذخيره مختصرتر و از خفي علائي مفصل تر است (13).

اين كتاب در زمان سيداسمعيل شهرت داشته. چنانكه نظامي عروضي سمرقندي در كتاب چهار مقاله عروضي در مقالت چهارم " در علم طب و هدايت طبيب "كه در حدود سال 550 هجري قمري تاليف كرده آورده است: "000 وازكتب وسط ذخيره (14) ثابت بن قره و منصوري (15) محمد زكرياء رازي يا هدايه (16) ابوبكر اخويني يا كفايه (17) احمد فرج يا اغراض سيداسمعيل جرجاني باستقصاء تمام بر استادي مشفق خواند000 "0

از عبارت بالا مستفاد مي گردد كه مولفات پزشكان ايراني پس از قريب پنج قرن كه عموما به زبان تازي بوده به پارسي تاليف گرديده است و استقلال فكري و قلمي يافته و پزشكان ايراني توانستند به بهترين وجه اين امر را كفايت كنند، كه نمونه كامل و بي نظير اين اطباء سيداسمعيل مي باشد 

نسخ خطي متعدد از اين كتاب در كتابخانه هاي جهان و ايران موجود است. (رجوع شود به صفحه  738 ، ج 2 ، تارخ طب در ايران) 0

در سال 1345 شمسي از طرف بنياد فرهنگ ايران به كوشش علي اكبر سعيدي سيرجاني نسخه خطي مكتوب درسال 789 هجري قمري محفوظ در كتابخانه مركزي از طرف بنياد فرهنگ ايران به شماره 10 در 715 صفحه چاپ عكسي افست به قطع رحلي خشتي به طبع رسيده است

چنانكه در ابتداي كتاب آمده، معلوم مي شود كه جرجاني كتاب را براي اتسز فرزند خوارزمشاه تاليف كرده و بر حسب توصيه مجدالدين ابومحمد صاحب بن محمد البخاري انجام داده است. كتاب اغراض، مشتمل بر پنج كتاب است.

د) يادگار ـ  اين كتاب بنظر مي آيد كه چهارمين كتاب طبي پارسي سيداسمعيل است.

در باره اين كتاب نظامي عروض سمرقندي در مقالت چهارم كتاب خود در باره علم طب و هدايت طبيعت آورده است: "000 كه از اين كتاب صغار كه استادان مجرب تصنيف كرده اند يكي پيوسته با خويشتن دارد چون تحفه الملوك (18) محمد بن زكريا و كفايه ابن مندويه و تدارك انواع الخطاءفي التدبير ابوعلي (19) و خفي علائي و يادگار سيد اسمعيل جرجاني زيرا كه بر حافظه اعتمادي نيست 000 "پس معلوم شد اين تاليف طبي جرجاني بمانند سه تاليف ديگرش مورد توجه بوده.

از يادگار نسخ خطي در كتابخانه هاي عمومي و شخصي و دانشكده هاي پزشكي موجود است. ( به صفحه 2/741 ، ج 2 ، تاريخ طب در ايران مراجعه شود) 0

يادگار در پنج بخش است و يك دوره طب و بهداشت است و آنچه مسلم است سيد اسمعيل در كتاب هاي تاليفي طبي خود از كتاب هاي پيشينيان استفادات كامل كرده است.

ه) ساير مولفات منسوب به سيد اسماعيل:

1) شهرزوري رساله اي در اخلاق كه بخشي نغز و لطيف دارد، به اسماعيل جرجاني نسبت داده است. (صفحه 2548 لغت نامه دهخدا)

2) الطب الملوكي

3) رساله اي در كلمات حكمت آميز و سير و سلوك

4) التذكره الاشرفيه في الصناعه الطبيه

5) كتاب في القياس

6) كتاب في التحليل

7) كتاب المنيه

8) زبده الطب

( از شماره 2 تا 8 نقل از زير نويس چاپ افست مقدمه ذخيره خوارزمشاهي به كوشش علي اكبر سعيدي جرجاني است كه او از منابع ديگراستفاده كرده است) 0 كتاب التذكره الاشرفيه في الصناعه الطبيه در دائره المعارف فارسي به سرپرستي دكتر غلامحسين مصاحب نيز آمده است. (صفحه 733 ، ج 1).

9) مرحوم دكترعباس مودب نفيسي در رساله اجتهاديه خود از كتابي به نام رساله در بهداشت از جرجاني اسم مي برد. (رساله اجتهاديه دكترعباس مودب نفيسي به زبان فرانسوي، پاريس 1933 ميلادي) 0

علاوه بر مولفات مذكور احتمالا مولفات ديگري در فهرست ها و تراجم احوال به سيد اسمعيل نسبت داده شده باشد، كه ما از آن اطلاع نداريم. اميد آنكه اهل اطلاع، تهيه كنندگان اين كتاب را مطلع و ياري فرمايند.

در باره خف علائي

"خف علائي" يا " خفي علائي" يا " الخفيه العلائيه" دومين تاليف طبي سيد اسماعيل است كه به امر اتسز خوارزمشاه پس از سال 521 هجري قمري ـ  سال جلوس اتسز ـ  تاليف شده است. همانطور كه مولف در ابتداي اين اثر، كتاب را مختصر در دو جلد آورده بر قطع مطول تا بتوان آن را پيوسته در موزه نگاه داشت. خف به معناي چكمه و موزه وخفي (به ضم خاء و شد ياء) منسوب به خف است.

تا آنجا كه بر تهيه كنندگان اين كتاب معلوم گرديد از خفي علائي نسخ متبعه منجمله در كتابخانه " بريتيش ميوزيوم" به شماره) ADD23/560f219a  زير نويس صفحه 405 تعليقات چهار مقاله، مقاله چهارم، دكتر معين( و در صفحه 35 فهرست منابع طبي ايراني تاليف آدلف فرنان (20) چاپ ليپزيك (21) (آلمان) سال 1968 ميلادي از چند نسخه خطي در كتابخانه ها به نام خف علائي و خف علائي في الطب و مختصر خف علائي، نام برده است كه البته اگر مورد مطالعه تهيه كنندگان قرار مي گرفت، مناسبتر بود.

چنانكه آمد از خف علائي نسخ متعدده در كتابخانه (چه عمومي و چه خصوصي) ديده مي شود، از آنجا كه اين كتاب بر خلاف ذخيره خوارزمشاهي كتابي كم حجم بوده، بدين لحاظ و كتاب و نساخ به آساني بدان دست مي يافتند، چنانكه مولف در ابتداي كتاب بدين مطلب اشاره كرده براي آنكه دسترسي به كتاب و استفاده از آن آسان باشد، طبق دستور " اتسز" بدان مبادرت ورزيده و آن را به نام خف علائي نام نهاده است.

بنابراين علاوه برآنكه دسترسي بدان آسان گشته براي عموم استفاده از آن بسيار ميسور و مقدور بوده است و در حقيقت مختصري از قسمت هائي از كتاب ذخيره است.

در نسخ متعدده كه مورد مطالعه تهيه كنندگان قرار گرفته است اختلافاتي ديده مي شود، كه طي كتاب بدانها اشاره و در بعضي قسمت ها كه اختلاف كلمات و عبارات جزئي ديده شده ولي معني يكي بوده صرف نظر شده است.

اما آنچه كه محقق است كاتبان، ناسخان و دستور دهندگان به ذوق خود دخالت هاي ناروا در نسخ كرده اند.

براي تهيه كنندگان تا آنجا كه مقدور و ميسور بود تشريح و توضيح موضوعات مشروحه در كتاب و واژه هاي آن با برابرهايشان به فارسي وعربي و انگليسي آورده شده است كه كتاب گويا و قابل فهم براي دانشجويان پزشكي و احيانا همكاران باشد.

در خاتمه لازم به ياد آوري است كه: آنطور كه مشهود است خف علائي خلاصه اي از ذخيره خوارزمشاهي است، اما اين مطلب به تمام معني كلمه صحيح نيست، بلكه در خف علائي از تشريح و وظايف الاعضا  ( فيزيولوژي) و بسياري از بيماري ها و ايضا داروهاي مفرد و مركب  ( قرابادين) و موضوعات ديگر كه در كتاب ذخيره مشروحا مذكور افتاده در خف علائي ديده نمي شود.

به طور خلاصه، ذخيره كتابي است در طب و بهداشت و متفرعات آن كه با احاطه كاملي كه جرجاني به اين علوم داشته و با استفاده از كتب پيشينيان همانطور كه آمده موجد " تجدد طب ايراني" است

اما خفي علائي را مخصوص پادشاه به رشته تحرير در آورده. بعبارت اخري خفي علائي كتابي مخصوص و محض رفع حاجت شاه و بزرگان و اعيان وطبيعتا ساير طبقات مي باشد. ايضا خف علائي براي آن دسته كه استفاده از ذخيره (به مناسبت حجم بزرگ و اشكال در نقل و انتقال كتاب) مشكل بوده، بسيار آسان و سهل الوصول گرديده، كه طالبان بدان مراجعه نمايند (22).

نسخه هاي خفي علايي

اما نسخه هائي كه در دست تهيه كنندگان اين كتاب بود عبارتند از:

1) نسخه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي شماره 2 تحت شماره 1 الف 23/2328 مضبوط است و در 90 برگ (هر برگ دو صفحه) به خط نستعليق كه ابواب و فصول آن با مركب قرمز نوشته شده و به خط عبدالله بن محمد بن حاجي سيف الدين بن حاجي يوسف بن حاجي محمدالمعلم القاري است كه در كتاب به صورت " مجلس 2 "آمده است. تاريخ كتابت آن 26 شوال 837 هجري قمري كه 306 سال پس از وفات گرگاني است  ،  در آخر كتاب پنج برگ (ده صفحه) در باب " گفتار در چيزها كه نبايد خورد از بهر گزيدن" كه در ساير نسخه ها نيامده و اضافه بر ساير نسخه ها مي باشد، كه از چاپ آن صرف نظر گرديد.

2) نسخه كتابخانه مركزي دانشگاه به شماره 7807 در 107 برگ (هر برگ دو صفحه) به خط نستعليق كه در چهارم ذيقعده سال 891 هجري قمري در شهر استراباد كتابت شده است. كه در متن كتاب به صورت " مركزي" آمده است.

3) نسخه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي (بهارستان) به شماره 3065 كه در 125 برگ (هر برگ دو صفحه) و به خط نسخ و تاريخ كتابت آن رجب سال 1295 هجري قمري (مطابق 7/1256 شمسي و 1878 ميلادي) و در آخر كتاب قرابادين ذخيره در 156 برگ (هر برگ دو صفحه) ضميمه است (يعني اضافه دارد) و در حقيقت كتاب قرابادين ذخيره را در دنبال خفي علائي آورده است، كه در متن كتاب به عنوان " مجلس 1 "آمده است.

4) نسخه چاپي شهر كانپور هندوستان مورخ جولاي 1891 ميلادي (مطابق با1270 شمسي و 1309 هجري قمري) در چاپخانه منشي تولكشور به اهتمام منشي بهگوانديال به چاپ رسيده (كه قطعا از روي نسخه هاي خطي كه در دسترس چاپ كننده بوده) تهيه شده و در متن كتاب به صورت " كانپور" آمده است.

احتمال دارد نسخه قديمي تر از نسخ بالا در كتابخانه هاي ديگري موجود باشد، كه تهيه كنندگان به آنها دسترسي نداشته اند.

در خاتمه لازم است از: آقاي محمد مهدي اصفهاني ـ  كه در استنساخ يكي از نسخه ها با ما كمك كرده ـ  و استاد عبدالحسين حائري رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي و كاركنان آن كتابخانه و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران و ناشر كتاب ـ  موسسه اطلاعات ـ  و كاركنان آن موسسه تشكر كنيم كه بايد گفت اگر اين كمك ها و همكاري ها نبود، توفيق اين خدمت برايمان حاصل نمي گرديد. چرا كه: "چو نيكي كند كس تو پاداش كن"  اميد است اين خدمت كوچك از طرف تهيه كنندگان مقبول همكاران و دانشجويان رشته پزشكي قرار گيرد و نيز تهيه كنندگان از همكاران و دانشمندان، در خواست دارند كه اگر خطا و لغزشي در آن مشاهده كردند لطف كرده آنها را مطلع فرمايند.

تهران، آبان 1369 هجري شمسي مطابق با ربيع الثاني 1411 هجري قمري

دكتر علي اكبر ولايتي             دكتر محمود نجم آبادي

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 93 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

کیک زنجبیلی

کيک زنجبيلي

کيک زنجبيلي

كيك زنجبيلي خوشمزه و تند را امتحان کنيد.

زمان تهيه: 20 دقيقه

زمان پخت: 65 دقيقه

 

مواد لازم براي 8 تا 10 تكه:

روغن                               مقداري براي چرب كردن

آرد                                   225 گرم

پودر زنجبيل                       يك قاشق چايخوري

جوش شيرين                       يك قاشق چايخوري

تخم مرغ                             يك عدد هم زده

شكر                                   115 گرم

كره                                     60 گرم

شربت طلايي (آب قند)        115 گرم

شير                                   225 ميلي گرم

 طرز تهیه:

1- فر گاز را روي 150 درجه سانتي گراد يا درجه 2 از قبل گرم كنيد.

2- يك قالب كيك به اندازه 18 در 25 را چرب كنيد و كاغذ مخصوص كيك پزي را داخل آن قرار دهيد.

در يك كاسه، آرد، زنجبيل و جوش شيرين را با هم الك كنيد، داخل تخم مرغ بريزيد، سپس شكر را به آن اضافه كرده، خوب هم زنيد

3- در يك قابلمه كوچك كره و شربت طلايي (آب قند) را ريخته، بگذاريد خوب ذوب شوند. سپس آن را از روي حرارت برداشته، داخل شير بريزيد و خوب هم بزنيد

4- مخلوط شير را به آرامي داخل مخلوط آرد و تخم مرغ بريزيد و خوب هم بزنيد تا تركيب نرم و رواني به دست آيد. مايه آماده شده را درون قالب‌ها بريزيد.

5- مخلوط را يك ساعت يا تا زماني كه شروع به جمع شدن از كناره‌ هاي كيك كند، حرارت دهيد.

6- كيك را از قالب بيرون آورده، بگذاريد خنك شود

7- كيك را به قطعات مختلف تقسيم كرده و ميل كنيد. 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 80 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

پدیده سیکل قاعدگی و قاعدگی نامنظم و آمنوره

 

در این وبلاگ سعی میکنم در مورد بیماریهای زنان مطالبی داشته باشم ،در مورد هر بیماری  تعریف،علل ودرمان آن شرح داده میشود .

پدیده سیکل قاعدگی

در فاصله زمانی میان بلوغ ویایسگی ،هر ماه در زن سیکل قاعدگی بوجود می آید که این سیکل به منظور آمادگی برای حاملگی می باشد . هر ماه تخمک رسیده ای آزادمی شود و لایه داخلی رحم که آندومتر نامیده می شود ضخیم ترگر دیده وآماده برای سلول تخم بارور شده می گردد.اگر تخمک بارور نگردیده باشد در طی قاعدگی از بدن عبور نموده و با خون قاعدگی خارج می گردد . به طور متوسط سیکل ماهانه 28 روز می باشد ، اماممکن است طول زمان این سیکل هر ماه یکی نباشد و از هر خانمی با خانم دیگر متفاوت است . این سیکل بوسیله مجموعه ای از تاثیرات متقابل میان چها هورمون محرکه فوکیلول (FSH) و هورمون لوتئینی (LK) می باشدکه در غده صنوبری تولید شده همچنین شامل هورمونهای استروژن وپروژسترون هستند که توسط تخمدانها ترشح می گردند.


قاعدگی نامنظم
Irregular periods

قاعدگی نامنظم به سیکل قاعدگی گفته می شود که در آن مدت زمان بین قاعدگی های متوالی اختلاف زیادی با یکدیگر دارند.
سن:شایعترین سندرست بعد از بلوغ و درست قبل از یائسگی است .
نحوه زندگی:استرس و ورزشهای سنگین و شدید و کم وزنی شدید عوامل خطر می باشند .
ژنتیک:عامل قال توجهی به شمار نمی آید .


قاعدگی در هنگام بلوغ آغاز می شود و تا هنگام یائسگی ادامه می یابد.میانگین سیکل قاعدگی 28 روز می باشد . اما ممکن است قاعدگی ه همان اندازه هر 24 روز یا ه ندرت هر35 روز اتفاق افتد .پس از بلوغ ، در اغلب خانمها یک سیکل قاعدگی منظم با یک طول زمان نسبتا ًثابت ین دو قاعدگی رخ می دهد.به هر حال در بعضی خانمها ،قاعدگی بی نظم باقی می ماند .خونریزی در قاعدگی بطور طبیعی بین7-2 روز طول می کشد . میانگین مدت زمان خونریزی 5 روز می باشد.


علل بی نظمی

اختلاف و تغییر در طول سیکل قاعدگی معمولا نتیجه یک عدم تعادل موقتی هورمونی است .تغییرات مقادیر هورمونی در طی بلوغ موج می گردد که قاعدگی ها در ماه های اولیه بی نظم باشند و تغییرات زیادی در الگوهای خونریزی طبیعی خانمها در چند ماه اول پس از زایمان و در نزدیک یائسگی شایع است .در سایر مواقع عدم تعادل هورمونی ممکن است بعلت عواملی چون استرس ،افسردگی و بیماریهای شدید طولانی مدت ایجاد شود . ورزشهای سنگین و از دست دادن شدید وزن ،همچنین از عوامل شایع ایجاد اختلالات هورمونی می باشند که می توانند موج قاعدگی نامرتب گردند . گاهی پلی کیستیک قاعدگی نامنظم ممکن است علامتی از بیماری تخمدان یا رحم باشد. برای مثال سندرم تخمدان پلی کیستیک که در آن سندرم عدم تعادل هورمونهای جنسی وجود دارد ، یا آندومتریوز که در این بیماری تکه ای از بافت رحم جابجا می گردد و به عضو دیگری در لگن می چسبد، می توانند باعث اختلال قاعدگی شوند . در بعضی موارد که فرد نسبت ه حاملگی بی اطلاع است خونریزیهای نا  منظمی ایجاد می شوند که می تواند ه آسانی به عنوان یک قاعدگی اشتباه تلقی شود . روز یک قاعدگی تاخیری و شدید می تواند ناشی از سقط جنین اشد . اگر شما یک قاعدگی تاخیری که ا دردهای شدید شکمی همراه است دارید، باید در جستجوی فوری توجهات طبی باشید. زیرا این امر ممکن است ناشی از یک حاملگی خارج از رحم باشد. در عضی موارد ، علت بی نظمی قاعدگی نا شناخته است .


اقدامات درمانی

قاعدگی های بی نظم ناشی از تغییرات هور مونی طبیعی که به دنبال بلوغ یا زایمان است معمولا ً در طول زمان منظم می گردند. در خانمهایی که در سن یائسگی هستند ، قاعدگی های بی نظم سر انجام ه کلی متوقف خواهد شد در تمام این موارد ، معمولاً درمان ضرورت ندارد . به هر حال اگر این مشکل مداومت یافته یا ر نحوۀزندگی خانمی تاثیر گذارد ، ممکن است داروهایی برای تنظیم قاعدگی تجویز شوند . این داروها شامل داروهای ضد حاملگی خوراکی رای خانمهای جوان و درمان جایگزینی هورمونی برای خانمهای نزدیک یائسگی است . قاعدگی بی نظمی که ه دلیل از دست دادن شدید وزن ، تمرینات و ورزشهای سخت ،استرس یا افسردگی باشد  به محض رفع این مشکلات از میان بروند ،منظم تر می گردند .اگر عامل واضحی برای بی نظمی در قاعدگی شما وجود نداشته و الگوی آشکاری برای خونریزی قاعدگی وجود ندارد ، پزشک ممکن است آزمایشاتی  برای جستجوی یک بیماری زمینه ای ترتیب دهد . این آزمایشات شامل تستهای حاملگی ،تستهای خون جهت اندازه گیری میزان هورمونها و اولتراسونوگرافی از ناحیه لگن باشد که به منظور بررسی تخمدانها و رحم انجام می گیرد . اگر بیماری زمینه ای کشف گردید ،درمان آن در اکثر موارد باید موجب تنظیم قاعدگی گردد.


آمنوره
Amenorrhoea

عدم قاعدگی برای حداقل سه ماه در خانمی که به طور معمول قاعدگی داشته است را آمنوره گویند .
سن :بین بلوغ و یائسگی اتفاق می افتد .
ژنتیک :در بعضی موارد ناشی از ناهنجاریهای کروموزومی است .
نحوه زندگی : استرس و ورزشهای شدید و کم وزنی از عوامل خطرند .

دو نوع آمنوره وجود دارد :اولیه و ثانویه . در صورتیکه در دختری تا سن شانزده سالگی قاعدگی شروع نشود به آن آمنوره اولیه گفته می شود . در صورتی که قاعدگی در طی بلوغ ایجاد شده است توقف آن در دوران حاملگی و چند ماه پس از زایمان تا هنگام شیر دادن ، موقتا ً پس از قطع قرصهای ضد حاملگی و به طور دائمی در منوپوز یا یائسگی ،طیعی می باشد . اگر در غیر این مواقع ، قاعدگی حداقل رای سه ماه قطع گردید ، این حالت به عنوان آمنوره ثانویه شناخته می شود .


علل آمنوره

اغلب آمنوره به علت اختلال هورمونهای جنسی زنانه ایجاد می شود که این اختلال می تواند ه دلیل عوامل استرسی یا افسردگی باشد . تمرینات و ورزشهای سخت یا کاهش وزن ناگهانی ممکن است منجر به اختلال هورمونی گردند و عوامل شایع آمنوره در ورزشکاران ، ژیمناستها و بالرین ها می باشند . تغییرات هورمونی ممکن است منجر به آمنوره اولیه یا ثانویه گردند که این ستگی به زمان رخ دادن آمنوره دارد . آمنوره اولیه مشخصه و اختصاصی تاخیر بلوغ می باشد و ممکن است به علت ناهنجاری کروموزومی باشد . عدم توانایی شروع قاعدگی در بلوغ ممکن است ناشی از وضعیت پرده بکارت باشد که در این مورد پرده کارت سوراخی ندارد و خون قاعدگی قادر به خارج شدن از بدن نیست . در موارد نادر، رحم از هنگام تولید وجود ندارد . بنا براین قاعدگی نمی تواند بوجود آید. آمنوره ثانویه ممکن است ناشی از اختلال غده صنوبری باشد که از این اختلالات می توان تومورصنوری را نام برد . بعضی خانمها یائسگی زود رس دارند که در این موارد قاعدگی قبل از 35 سالگی متوقف می شود. سایر عوامل ممکن آمنوره شامل اختلالات تخمدانها نظیر سندرم تخمدان پلی کیستیک و درمانهایی نظیر رادیو تراپی و شیمی درمانی می باشند که این عوامل می توانند باعث آسیب به تخمدان گردند.

اقدامات درمانی

در صورتیکه آمنوره فقط چند ماهی پس از قطع مصرف داروهای ضد حاملگی خوراکی طول بکشد یا در طی حاملگی و یا شیردهی باشد، درمانی نیاز نمی باشد . طور طبیعی چند ماهی پس از زایمان در صورت عدم شیر دهی ، قاعدگی دوباره آغاز می شود یا حدود یک ماه پس از قطع شیردهی قاعدگی شروع می گردد. پس از یائسگی آمنوره دائمی است . آمنوره ای که در اثر سایر عوامل ایجاد شود باید بررسی گردد. پزشک فرد را معاینه خواهند نمود و ممکن است تست حاملگی انجام شود همچنین فرد ممکن است نیاز به آزمایش خون جهت ررسی سطوح هورمونی داشته باشد . سونوگرافی از تخمدانها و رحم ممکن است نیاز باشد و گاه CTاسکن غده صنوبری انجام می گیرد . درمان بیماریهای زمینه ای در اغلب موارد موجب قاعدگی می شود . اگر عامل بیماری قابل درمان نباشد ، اگر قاعدگی در اثر استرس ، کاهش وزن یا ورزشهای سخت قطع شده باشد ، در صورت از بین رفتن این مشکلات باید قاعدگی شروع شود .

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 117 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

مزاج (متعادل و نامتعادل) از دیدگاه ابو علی سینا

اعتدال

مفهوم اعتدال مزاج در اصطلاح پزشكان كيفيت بدن و يا اندامي است كه در آن عناصر در هم آميخته از لحاظ چندي و چوني با چنان سهم عادلانه اي شركت كرده باشند كه مزاج نيازمند آ ن است . اگر آن عناصر مورد نياز مزاج و سهم عادلانه اي كه از آن برخوردار است، به اعتدال در مفهوم لغوي آن، بسيار نزديك شده باشد، بازاعتدال در انسان ها متفاوت است، زيرا ممكن است انساني از انسان ديگر معتدل المزا ج تر باشد و اعتدالي كه در يكي صادق است نصيب ديگري نشده باشد.

 وجوه اعتدال مزاج:

اعتدال مزاج داراي هشت وجه است . قبل از شروع به شرح وجوه هشتگانه، سنجش و برآوردي در باره

چگونگي اعتدال بعمل مي آوريم:

7        سنجش و برآورد نوعيت با آنچه كه مخالف آن است و اين يكي در آن وجود ندارد.

2  سنجش نوعيت با آنچه كه مخالف آن است و اين يكي در آن وجود دارد.

3  سنجش و برآورد يك صنف از نوع با آنچه كه مخالف آن ها است و اين مخالف در آن.

صنف و آن نوع وجود ندارد.

4  سنجش و برآورد يك صنف از نوع با آنچه كه مخالف آن ها است و در آن صنف وجود دارد.

5  سنجش و برآورد يك فرد از يك ص نف و از يك نوع با آنچه كه مخالف آن شخص يا صنف و يا نوع

مزبور است و در آن ها وجود ندارد.

6  سنجش و برآورد آنچه كه با حالات نفساني شخص مخالف است.

7  سنجش و برآورد يك عضو با آنچه كه مخالف آن است و در آن وجود ندارد.

.( 8  سنجش و برآورد حالت يك اندام با آنچه در او وجود دارد

  قسم اول: در باره اعتدال مزاج انسان و قياس آن با ساير موجودات

قسم دوم: اعتدالي كه كاملاً در فاصله وسيعي بين دو مرز افراط و تفريط قرار گرفته است.

  قسم سوم :اعتدال ناشی از محیط زیست و اجتماعات انسانی .قسم چهارم :اعتدال مزاجی است که در بین دو مزاج  عرضی اقلیمی قرار می گیرد و آن معتدلترین مزاج برای هر صنفی است که در اقلیم معینی زندگی می کنند.

قسم پنجم : بحث در باره مزاج شخص معینی است که به صورت موجود زنده و سالم در نظر گرفته می شود .

قسم ششم: در باره اعتدال مزاجی است که کاملا در بین دو حد افراط و تفریط قرار گرفته است.و آن مزاجی است که اگر برای کسی میسر باشد بهترین حالت اعتدال مورد احتیاج است.

 قسم هفتم :مزاج مختلف اعضاء .

 قسم هشتم : اعتدال اختصاص به عضوی دارد که بهترین  حالت لازم را برای آن نیاز دارد و این حالت کاملا در بين دو حد افراط و تفريط قرار گرفته است . هرگاه چنين مزاجي براي يك اندام معين ميسر شود آن اندام شايسته است

. مي پردازيم.

 مزاج نا معتدل چه متعلّق به نوع و چه متعلّق به صنف باشد و يا چه مربوط به شخص و چه مربوط به اندام باشد، مانند مزاج معتدل هشت حالت دارد و به دو بخش ساده و مركب تقسيم مي شود:

 مزاج نا معتدل ساده:

مزاج نا معتدل ساده (بسيط) مزاجي است كه به سوي يكي از دو قطب مخالف گرايش داشته باشد . در مزاج نا

معتدل چهار حالت شناخته شده است، به قرار زير مزاج ساده اي كه از اعتدال خارج است، يا در جهت يكي از دو قطب موثر قرار گرفته است و آن نيز داراي د و جنبه است : يا گرم تر از حد لزوم است ولي  مرطوب تر و خشك تر از حد لزوم نيست، يا اين كه سردتر از حد لزوم است ولي خشك تر و مرطوب تر از حد نياز نيست.

 يا مزاج ساده اي كه خارج از اعتدال است و در جهت تاثيرپذيري قرار گرفته است و آن نيز داراي دو جنبه است :يا خشك تر از حد لازم است ولي گرمتر و سردتر از حد لزوم نيست، يا اين كه مرطوب تر از حد لازم است و

گرمتر و سردتر از حد لزوم نمي باشد . نمي توان تخمين زدكه اين حالت چهارگانه مورد اشاره تا چه مدتي پايدار مي مانند، زيرا حالت گرمتر از حد لزوم، بدن را خشك تر از حد لازم مي كند و حالت سردتر از حد لزوم، رطوبت بدن را به طور غيرعادي بيشتر مي كند و در نتيجه ميزان رطوبت از حد لازم تجاوز مي كند و نيز حالت خشك تر از حد لازم، بدن را بسرعت بيشتر از حد لزوم سرد مي كند. رطوبت بيشتر از حد احتياج بدن چنانچه به مرز افراط برسد، در سردي بخشيدن به مزاج بيش از خشكي موثر است و اگر به حد افراط نرسد مدت زيادي در نگاهداري بدن پافشاري مي كند و سرانجام بدن را بيش از حد لزوم سرد مي كند . اين بود چهار حالت، ساده (بسيط) كه ذكر شد و از اين گفتار دريافتي كه اعتدال مزاج و تندرستي به گرمي بيشتر از سردي نياز دارد.

 مزاج نا معتدل مركب:

مزاج نا معتدل مركب مزاجي است كه خروج آن از اعتدال مبتني برهمه قطب هاي مخالف است . مثلامزاج در يك آن گرم تر و مرطوب تر از حد لازم و يا گرم تر و خشك تر از حد لزوم است و يا اين كه در آن واحد سردتر و مرطوب تر از حد لازم و يا سردتر و خشك تر از حد لازم مي باشد . ليكن همزماني گرمتر و سردتر از حد لازم و يا همزماني مرطوب تر و خشك تر از حد لازم هرگز ممكن نيست. هر يك از مزاج هاي هشتگانه ساده و مركب نامعتدل، يا فاقد ماده  است، مانند اين كه حالتي را مزاج

به وجود آورده است كه بدن به آن عادت ندارد و خلطي نفوذ نكرده است ك ه با بدن بسازد . تاثير اين عمل موجب تغییر مي گردد، در نتيجه حالت ويژه اي براي آن رخ مي دهد . از اين مقوله است حالت گرمي تبدار شديد و حالت سردي تهيگاهي كه بر اثر تماس با برف سرد گشته است  و يا اين كه مزاج ساده و مركب نا معتدل واجد ماده است. چنانكه بدن خود ر ا با كيفيت آن مزاج كه خلط در او نفوذ كرده است سازش دهد و خلط به واسطه مجاورت بر بدن نيز چيره شده باشد، در نتيجه اين عمل در بدن كراثي تغيير ايجاد مي شود . مانند سردي جسم آدمي به سبب بلغم زجاجي  يا گرمي بدن به سبب صفراي

و بدان كه مزاج واجد ماده د و وجه دارد : وجه نخست آنكه ماده تغيير يابد و جسم را بهبودي دهد و وجه

دوم اين كه ماده در مجاري و مخفي گاههاي مزاج  محبوس بماند و اين حبس و تداخل  موجب ورم گردد و شايد همچنين نباشد . اين بود گفتار ما در باره مزاج و شايسته است كه پزشكان آنچه را كه از ويژگي هاي طبيعت بيان نكرده ايم خود دريابند.

منبع : قانون- کتاب اول –صفحه 10 -14

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 249 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

اخلاط از دیدگاه ابو علی سینا

خلط ماده ای است مرطوب و روان .غذا در نخستین مرحله به خلط تبدیل می شود و آن چند بخش دارد.

1-خلط نیک: و آن خلطی است که می تواند به تنهایی و یا با خلط دیگر، جزیی از گوهر غذا ی مزاج شود و خود را همانند آن سازد و مجموعا بتواند موائ تحلیل رفته را جبران کند.

2- خلط بد : خلطی است زائد، بی مصرف و تباه و نمی تواند به خلط نیک تبدیل شود، مگر به ندرت . شایسته است که این خلط از بدن رانده شود و تن از آن پاک گردد.

می گوییم : رطوبت بدن نیز دو بخش است : بخش اول ، اخلاط چهار گانه است که بیان خواهد شد، بخش دوم دو قسمت است که عبارتند از قسمت زائد و قسمت غیر زائد . قسمت زائد را بعدا بیان می کنیم. قسمتی که زائد نیست ، رطوبتی است که از حالت اولیه خود تغییر یافته ، در اندامها نفوذ کرده است ولی فاقد چنان کنشی بوده است که بتواند جزو یکی از اندامها ی ساده شود. این رطوبت غیر زائد چهار نوع است :

اول – رطوبتی که در فضاهای میان تهی اطراف ر گهای ریزی محصور شده است که در جوار اندامهای اصلی قرار گرفته اند و بسان جوی های آبیاری این اندامها به شمار می آیند.

دوم – رطوبتی که بسان شبنمی بر اندامه می نشیند و مستعد آن است که اگر بدن تغذیه را از دست داد جانشین غذا شود و به شکل غذا در آید ، و هر گاه بر اثر حرکت سخت یا حرکت نرم بر اندامها خشکی عارض شود، این رطوبت شبنمی به آن ها می رسد و تر مزاجی را به آنها باز می گرداند.

سوم – رطوبتی که تازه انعقاد یافته است و آن غذایی است که از راه مزاج و همانندی با آن به گوهر اندام ها تبدیل شده است و هنوز از شکل کامل برخوردار نیست.

چهارم – رطوبتی که از شروع نمو اندام های  اصلی از آن ها جدا نشده است و به هم پیوستگی اجزا و منشاء آن از نطفه به وسیله همین رطوبت بوده است و روشن است که منشاء نطفه از اخلاط است . تکرار می کنیم ، خلطهای رطوبی اعم از نیک یا بد چهار نوعند، اول : خون که بر سایر اخلاط برتری دارد ، دوم : بلغم، سوم : صفرا، چهارم : سودا

اول – خون

مزاج خون گرم  مرطوب است و به دو قسمت طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می گردد. خون طبیعی خونی است خودبخودتباهي گراييده است، مثلا مزاجش سرد گشته و يا گرم شده است . نوع دوم خونی است كه در آن خلط بد پيدا شده است و براثر آن دگرگون گرديده است. اين نوع خون نيز دو حالت دارد:الف) ممكن است خلط بد از خارج بر آن تاخته، در آن نفوذ كرده و آن را فاسدكرده باشد

.ب) يا اين كه خلط بد در خود آن پديد آمده است، مثلا بخشي از آن متعفّن شده، در نتيجه ماده لطيف آن به صفرايي تلخ و ماده غليظ آن به سودايي تلخ تغيير يافته است . هر دو اين مواد تلخ و يا يكي از آن ها در خون ماندگار هستند . هر دو بخش اين نوع خون به حسب تركيب با هم مختلفند . اخلاطي كه با اين نوع خون مي آميزند چهار تا هستند : بلغم، سودا، صفرا، ماده مائي(آبكي) و خون به تناسب آميزه آن ها گاهي تيره و گاهي روشن مي شود و گاهي بسيار سياه و گاهي سفيد مي گردد . به همين نحو بوي و مزه آن دگرگوني مي يابد، يعني تلخ و شورمي سرخ رنگ و بسیار شیرین ، و لیکن بدبو نیست. خون غیر طبیعی دو نوع است : نوع اول خونی است که از مزاج نيك برگشته است و اين دگرگوني نه از اين سبب است كه چيزي با آن درآميخته باشد، بلكه مزاج آن گردد و به ترشي مي گرايدا.

بلغم غيرطبيعي داراي چند حالت است:

الف) بلغم زايدكه به اشكال گوناگون و به انواع مختلف است و حتي ب ا حس نيز نمي توان اختلاف انواع

آن بوجود مي آيند و آب ها شور مي گردند . نمك را مي توان از خاكستر و قليا و نوره و غير آن به دست آورد ها را تشخيص داد. اين نوع بلغم همان بلغم خلمي (آب بيني) است.

ب)بلغم هاي زايدي كه با هم مختلفند ولي در برابر حس، همانند مي باشند و آن بلغم خام (ناپخته) است.

ج) بلغم بسيار رقيق

د) بلغم بسيار غليظ كه به مناسبت رنگ سپيدش آن را بلغم گچي گويند . غلظت اين بلغم ناشي از آن

است كه به اندازه اي در مفصل ها و مدخل ها باقي مانده است كه رقتش از بين رفته است و غلظتش باقي

مانده است و از هر بلغم ديگر غليظ تر است.

ه) بلغم شوركه گرمترين و خشك ترين بلغم ها است.هر رطوبت آبكي كه بي مزه يا كم مزه اس ت و شور مي گردد، علّت شوريش آميزش اجزاي خاكي سوخته و خشك مزاج و تلخ مزه با آن است كه در آن هر دو قسمت آبكي و خاكي با هم برابر هستند . هرگاه دراين آميزش سهم بخش خاكي بيشتر باشد، آميزه مورد نظر تلخ مي شود و روي همين اصل است كه نمك هابراي اين منظور اين مواد را در آب م يپزند، مي پالايند و آب آنقدر جوش مي آيد تا نمك بسته شود و يا آن را به حال خودمي گذارند تا نمك متبلور گردد . بلغم رقيق و سيال نيز به همين كيفيت فاق د مزه است و يا داراي مزه كمي استكه چيرگي ندارد.

ح) اگر صفراي خشك با بلغم رقيق درآميزد و در آن آميزه مقدار هر دو برابر باشد، شور و گرم مي گردد و)  آن را بلغم صفراوي مي نامند.جالينوس فيسلوف دانشمند گويد: شوري اين بلغم بر اثر عفونت و يا از آميزه اي است كه خودآبكي بوده است و ما مي گوييم كه بر اثر عفونت، شور مي گردد، زيرا عفونت سوختگي و خاكستر شدن راايجاد مي كند . ليكن آن آبكي كه با بلغم مي آميزد نمي تواند به تنهايي بلغم را شور  گرداند و بايدعلّت دیگری وجود داشته باشد . شايد در فرموده جالينوس، كلمه "يا" بمفهوم جداكردن دو حالت نبوده است و به صورت " واو " وصل بين دو قسمت جمله بكار رفته است   در عربي او به معني "يا" است كه شايو" بوده است و در اين صورت عبارت كامل مي شود. مذكور افتادبا صفرا و سودا ارتباطي ندارد . آن دو در حالي كه حرارت عِرضي بلغم را متعفّن و تباه مي سازد، صفرا وسودا هر دو با بلغم سهيم مي گردند.دومين وجه ضروري بلغم طبيعي آميزش آن با خون است كه به وسيله آن خون را براي تغذيه اندام هاي بلغمي آماده مي سازد . اين گونه اندام هاي بلغمي مزاج بايد از خوني تغذيه كنند كه به اندازه معيني بلغم در بر دارد،مانند مغز، و اين براي صفرا و سودا موجود است وجه انتفاعي بلغم طبيعي در مرطوب کردن مفاصل و اندام هايپرحركت مانع آن مي شود كه اندام ها بر اثر جن دگي، به خشكي گرايند و اين بش و يا به هم سايي است و بهره درمرز ضرورت قرار گرفته است.

اين آميزش سهم بخش خاكي بيشتر باشد، آميزه مورد نظر تلخ مي شود و روي همين اصل است كه نمك ها به وجود مي آيند و آب ها شور مي گردند . نمك را مي توان از خاكستر و قليا و نوره و غير آن به دست آورد . براي اين منظور اين مواد را در آب م يپزند، مي پالايند و آب آنقدر جوش مي آيد تا نمك بسته شود و يا آن را به حال خود مي گذارند تا نمك متبلور گردد . بلغم رقيق و سيال نيز به همين كيفيت فاق د مزه است و يا داراي مزه كمي استكه چيرگي ندارد.

ح) اگر صفراي خشك با بلغم رقيق درآميزد و در آن آميزه مقدار هر دو برابر باشد، شور و گرم مي گردد وآن را بلغم صفراوي مي نامند جالينوس فيسلوف دانشمند گويد: شوري اين بلغم بر اثر عفونت و يا از آميزه اي است كه خود آبكي بوده است و ما مي گوييم كه بر اثر عفونت، شور مي گردد، زيرا عفونت سوختگي و خاكستر شدن راايجاد مي كند . ليكن آن آبكي كه با بلغم مي آميزد نمي تواند به تنهايي بلغم را شور گرداند و بايدعلّت

ديگري وجود داشته باشد . شايد در فرموده جالينوس، كلمه "يا" بمفهوم جدا كردن دو حالت نبوده است

و به صورت " واو " وصل بين دو قسمت جمله بكار رفته است در عربي او به معني "يا" است كه شايد

"و" بوده است و در اين صورت عبارت كامل مي شود.__ و بلغم ترش : همانطور كه بلغم شيرين دو نوع است و علّت شيريني يا در خود آن و يا انگيزه خارجي است، بلغم ترش نيز بر دو قسم است : ترشي آن يابر اثر آميزش ب ا سوداي ترش استكه بعداً در بارهآن بحث مي كنيم و يا ترشي بخودي خود در آن پيدا شده است، و آن به اين ترتيب است كه بلغم شيرين و يا بلغمي كه در مرحله شيرين شدن است، نظير همان حالتي كه در مورد افشره هاي ديگر بر اثر جوشيدن پيش مي آيد، به واسطه همين رويداد، بعداً ترش مي گردد.ز بلغم تلخ گسي : شايد علّت تلخي و گسي اين بلغم، آميزش سوداي گس با آن باشد، و شايد هم اين

گسي و تلخي از آن سبب باشد كه بخودي خود بسيار سرد گرديده است.از انعقاد حالت آبكي آن كه در خشك شدن كمي بسوي خاكي گرايش يافته و در آن حالت، گرمي رسايي نداشته است كه آن را بجوشاند تا ترش گردد و همچنين گرمي، توانايي آن را نداشته است كه آن را پخته گرداند، در نتيجه مز هاش به تلخي گسي تغيير يافته است.

ح) بلغم زجاجي : بلغمي است غليظ و تند و در چسبندگي و سنگيني به شيشه گداخته اي مي ماند. اين بلغم

ممكن است ترش باشد و يا بي مزه و چنين به نظر مي رسد كه غليظ و بي مزه اين بلغم خام باشد يا خام

گردد. اين بلغم در ابتدا سرد بوده، نگنديده است و با چيزي نياميخته، به حالت خفگي باقي مانده و غليظ

شده است و سردي آن بيشترگشته است . اكنون روشن شد كه بلغم تباه از حيث مزه آن چهار قسم است :

شور، ترش، تلخ گس، بي مزه، و از حيث شكل، چهار نوع : آبكي، زجاجي، خلمي، گچي، بلغم خام در رده

بلغم هاي خلمي است.

سوم صفرا:

صفرا به دو قسم طبيعي و غيرطبيعي تقسيم مي شود:

صفراي طبيعي همان كف خون است كه رنگ آن سرخ است و ماده اي است سبك و تند، و هر قدر

گرمتر باشد بر سرخي رنگش افزوده مي شود وقتي از جگر به وجود مي آيد دو بخش مي شود، قسمتي از آن همراهخون مي رود و بخشي صاف شده، بسوي كيسه صفرا راه مي يابد. آن بخش از صفراي طبيعي كه با خون مي رود،وجودش هم ضروري است و هم انتفاعي . اندام هايي مانند شش، مزاجشان نيازمند مقدار معيني صفراي نيك استكه به وسيله خون به آن ها مي رسد و در تغذيه خود از آن استفاده مي كنند . ضرورت وجود اين صفرا در همين موارداست. جنبه انتفاعي آن در اين است كه خون را لطافت مي بخشد و به جريان آن در مجاري تنگ كمك مي كند .بخش تصفيه شده آن براي كيسه صفرا نيز ضروري و انتفاعي است : ضرورت آن براي مجموعه تن آدمي است كه از مواد زايد، رهايي مي يابد و يا براي تك تك اندام ها است كه كيسه صفرا را غذا مي دهند. نفع آن نيز از دو جنبه است، يكي آنكه درد و بلغم لزج روده ها را مي شويد و ديگر تحريك ماهيچه معقعد است كه بر اثر آن احساس رفع حاجت به آدم دست مي دهد، تا محتواي روده ها را دفع كند، زيرا كه به سبب بندآمدن مجرائي كه از كيسه صفرا به طرف روده سرازير مي شود ممكن است عارضه قولنج پديد آيد

ب: صفراي غيرطبيعي در دو حالت پيش مي آيد

در حالت اول به سبب آميختن با مواد بيگانه اي از حال طبيعي خارج مي شود و در حالت دوم، علّت خارج شدن از حالت طبيعي در خود آن است.

1 ) چنان مشهور و معروف است كه حالت اول ناشي از آ ميختن بلغم با ماده بيگانه، يعني صفرايي است كه از كبد پيدايش يافته است . ليكن برخي معتقدند كه آميزش آن با سودا موجب خارج شدن از حالت طبيعي مي گردد و چنانكه مشهور است اين مخالط بيگانه يا خلط زرد است و يا خلط زرده اي . اگر بلغمي كه در اين آميزه شركت كردهاست آبكي باشد اولي را به وجود مي آورد و اگر ان بلغم آميزه غليظ باشد، حالت دوم يعني صفرايي كه به زرده تخممرغ شبيه است ايجاد مي گردد.آنچه كمتر شهرت دارد، اعتقادي است بر اين اساس كه گويا صفراي خارج از حالت طبيعي همان است  كه به صفراي سوخته معروف است و پيدايش آ ن نيز بر دو حالت محتمل است : يكي آنكه صفرا خود بخود بسوزد وچنان خاكستري از خود به وجود آورد كه بخش لطيف آن از بخش خاكستري تميز داده نشود و خاكسترش در آن حبس شود، اين بخش را صفراي سوخته ناميده اند و چنان حالتي خالي از خطر نيست . ديگر آنكه ازخارج، سودا بر آن وارد شده و با آن آميخته است، اين حالت سليم تر از حالت قبلي است . رنگ صفراي آلوده به سودا سرخ است ولي نه صاف است و نه روشن و شبيه خون است وليكن آبكي تر است و گاهي به عللي تغيير رنگ پيدا مي كند.

2)  صفرايي كه در گوهر خود از حالت طبيعي خارج شده است و آن غالبا در جگر ايجاد مي شود و يا بخشي است كه از معده به وجود مي آيد . آنچه كه قسمت اعظم ش از جگر است يك قسم بوده و سوخته خون لطيف است و غليظ آن در رنگ سياه ماندگار است و آنچه را كه بخش اكثر اًن از محتويات معده حاصل مي شود دو نوع است كه بنام كراثي (گندنائي) و زنگاري مينامند.

چنين مي نمايد كه صفراي كراثي از سوختن صفراي زرده اي به وجود مي آيد، زيرا وقتي صفراي زرده اي سوخته شود، سياهي با زردي بهم مي آميزد و از آن رنگ سبز حاصل مي شود . شايد صفراي زنگاري، زاده صفراي كراثي باشد كه چنان شديد سوخته است كه نمناكي را از دست دا ده است و رنگ آن بر اثر خشكي به سفيدي ميزند. حرارت ابتدا در جسم نمناك، سياهي به وجود مي آورد و بعد از زائل كردن نم، سياهي را از آن مي زدايد و اگر باز هم پيش برود سپيدي بر سياهي غالب مي شود . صحت اين نظر را در وضع هيزم بجوي، چه اين جسم با تاثير آتش ابتدا به ز غال سياه و بعد به رنگ خاكستري تبديل مي شود . علّت اين است كه حرارت در تري، سياهي و درمخالفش سفيدي مي آفريند، ليكن سردي آنرا سپيدفام كند، و درمخالف آن بالعكس سياهي به وجود مي آورد . اين دوحكم من در باره كراثي و زنگاري براساس تخمين است . حالت زنگاري گرمترين حالا ت وبدترين و كشنده ترين صفرا است وگويي از گوهر زهرها است.

چهارم  سوداء:

سوداي طبيعي و سوداي غيرطبيعي:

سوداي طبيعي درد و رسوبات و تيرگي خون است، مزه آن بين شيرين و تلخ گس است و پس از آنكه از

جمركب ها تراود دو قسمت مي شود، بخشي از آن ه مراه خون جريان دارد و بخش ديگر به سوي طحال مي رود .__ بخشي كه با خون جريان دارد داراي ضرورت و منفعت است . ضرورت آن بر اين اساس است كه اندازه معيني از آن بايسته است كه براي تغذيه برخي اندام ها، نظير استخوان، با خون بياميزد . جنبه انتفاعي آن در اين است كه خون را محكم، نيرومند و غليظ ساخته، از تحليل رفتنش پيشگيري مي كند . بخشي كه براي طحال است خلطي است كه خون از آن بي نياز شده است و وجود آن نيز ضرورت و منفعت در بر دارد . ضرورت آن در تمام بدن براي رهايي تن از مواد زايد است و در باره اندامي مانند طحال مايه تغذيه است . نفعش در اين است كه بعد از عمل هضم (تحليل  گداختن) بر دهانه معده فرود مي آيد، و در اين فرود آمدن دو نفع دارد، يكي آنكه دهانه معده را سفت و سخت و نيرومند مي كند، دوم آن كه دهانه را به وسيله ترشي خود تحريك مي كند و به اين وسيله انسان را از گرسنگي باخبر مي سازد و اشتها را برمي انگيزد.و بدان، صفرايي كه به سوي كيسه صفرا روان است، صفرايي است كه خون از آن بي نياز است و صفرايي كه از كيسه صفرا بيرون مي تراود از بي نيازي كيسه صفرا به آن است . همچنين سودايي كه به سوي طحال در جريان است، خون از آن بي نياز است و هرآنچه كه از طحال مي تراود طحال به آن نيازي ندارد . همچنان كه صفراي تراويده از كيسه صفرا نيروي دفع كننده را از طرف پايين هشياري مي دهد(حس اجابت)، سودايي كه ازطحال تراوش مي شود نيروي جذب كننده را از قسمت بالا  آگاه مي سازد (ميل پذيرش غذا)(. بزرگواري، برا زنده ايزد پاكيست كه بهترين پديد آورنده، و داورترين داورها است.)

اما روند سوداي غيرطبيعي بر ته نشين شدن و درد گشتن نيست، بلكه بر راه خاكستر شدن و سوختن

است. چون هر چيز نمناكي كه با ماده خاكي مي آميزد، آن را به يكي از دو حالت سوق مي دهد   (ماده) خاكي يا ته نشين مي گر دد و سوداي طبيعي مي شود و يا بخش لطيف آن تحليل مي رود و بخش غليظش مي ماند و حالت سوختگي را به خود مي گيرد و از آن خون و اخلاط، سوداي زايد به وجود مي آيد و آن را خلط سياه(يا سود ا)

مي نامند ولي آنچه ته نشين است تنها خون است، زيرا كه بلغم به واسطه لزج بودن، ته نشين درد مانندي ندارد. صفرا لطيف است و همواره در حركت، و مقدار جدا شده آن از خوني كه در بدن است كمتر و مزاج خاكي آن اندك است، رسوب چشمگيري ندارد و آنچه از آن به ته نشين گرايد بي درنگ مي گندد و يا بيرون ريخته مي شود. اگر بگندد، لطيفش مي گدازد (تحليل م ي رود) و غليظش به سوداي سوختني تبديل مي شود نه به درد سوداي زايد غيرطبيعي بقاياي سوختگي و خاكستر صفرا و مزه آن تلخ است . فرق ميان اين سودا و صفرايي كه سوخته ناميديم آن است كه صفراي سوخته با خاكستر مخلوط است و اين سودا در ذرات خاكستري است جداگانه،و لطيفش گداخته است.

نوع دوم سوداي غيرطبيعي ، خاكستر و سوخته بلغم است . هرگاه بلغم بسيار لطيف و آبكي باشد، خاكستري آن به شورمزگي ميزند و گرنه به ترش مزگي يا تلخ گس نزديك است. نوع سوم سوداي غيرطبيعي ، خاكستر و سوخته خون است و مزه آن شور است كه كمي به شيرينيمي زند.

نوع چهارم سوداي غيرطبيعي ، خاكستر سوداي طبيعي است كه اگر لطيف باشد خاكستر سوختة آن در ترش مزگي به سركه مي ماند و روي زمين جوش مي خورد و چنان بوي ترشي از آن خارج مي شود كه مگس و موجودات نظير آن گريزان مي شوند و اگر غليظ باشد، ترشي آن كمتر و اندكي گسي و تلخ ي دارد . پس انواع__سوداي بد سه نوع است : صفراها كه سوخته و لطيفش گداخته است (تحليل رفته است و نوع دوم و سوم كه بعد از نوع اول مذكور افتاد . نوع چهارم، سوداي بلغمي است كه در بد بودن كمتر و در زيان رساندن كم اثرتر است . اين اَخلاط چهارگانه پس از سوخته شدن از لحاظ تباهي به ترتيب زير هستند: سوداي زردابي، سخت تر و پرخطرتر از ساير سوداها است و از همه آن ها به تباه شدن نزديك تر ولي درمان پذيرتر است . از دو نوع ديگر آن كه ترش تر است بدتر و اگر از ابتدا به آن رسيدگي شود، درمان پذيرتر است . نوع سوم در روي زمين كم تر جوش مي خورد و به اندام ها كمتر مي چسبد و از ساير انواع ديركش تر است ولي در گداختن و درمان پذيري، سرسخت تر است. انواع اَخلاط طبيعي و غيرطبيعي همين بود كه ذكر شد.

جالينوس گويد : كساني كه مي پندارند خلط طبيعي فقط خون است و ساير اَخلاط زايد و بي مصرفند در

اشتباهند، زيرا اگر خون تنها خلطي در بدن بود كه غذاي اندام ها را تامين مي كرد، اندام ها در شكل و مزاج همانند

مي شدند. علّت اين كه استخوان از گوشت سخت تر است اين است كه گوهر سودايي سخت با خونش درآميخته

است و مغز كه از استخوان نرمتر است به اين علّت است كه گوهر نر م بلغمي را همراه خون پذيرفته است . خود

خون نيز با اَخلاط ديگر آميزش دارد، هرگاه خون را در ظرفي بريزيم و در آن دقت كنيم، مي بينيم كه اجزاي

اَخلاط از آن جدا مي شوند . اجزايي كه كف مانند هستند زرداب و آن هايي كه به سفيده(خام) تخم مرغ شباهت دارند بلغم و هرچه كه تيره رنگ و درد مانند است سوداء است . جزو آبكي آن كه زياديش به وسيله ادرار، دفع مي شود اَخلاط نيست و ناشي از نوشيدني هايي است كه غذا دهنده نيستند، و كار آن از لحاظ نياز بدن آن است كه غذا را لطيف و روان سازد . خلط از خوراك و نوشيدني غذا دهنده حاصل مي شود و منظور ما از به كار بردن واژه " غذا دهنده " آن است كه شباهت به نيروي بدن دارد و هرآنچه از لحاظ نيرو شبيه بدن باشد، جسمي است مركب نه ساده . برخي پندارند كه نيروي بدن بستگي به فزوني خون دارد و لاغري از كم خوني است . اين عقيده درست نيست، زيرا خوني به اعتبار مي آي د كه بدن سهم خود را از آن برمي دارد يعني آن مقدار خوني كه مناسب حال بدن است. به گمان برخي ديگر اخلاطي كه مورد نياز بدن است اگر نسبت به هم فزوني و كاستي پيدا كنند بهبودي تن را آسيبي نمي رسانند و اين درست نيست، زيرا هر خلطي بايد اندازه معيني را كه بدن به آن نيازمند است، نگه دارد و در مقايسه با خلط ديگر در اندازه مورد نياز موجود باشد . در زمينه اَخلاط هنوز جاي بحث باقي است و اين پژوهشي است نه بر عهده پزشكان، بلكه در عهده فيلسوفان، از اين رو از آن پرهيز كرديم.

منبع : کتاب قانون


تجارت علم فرهنگ بازدید : 147 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

تدبیر آب از دیدگاه جرجانی

 

آب خالص، " سرد" و " تر" است، و باشد كه به سبب نزديكي آتش يا به سبب گرمي هوا گرمي عارضــي (1) در وي پديد آيد، بي آنكه چيزي با وي بياميزند. و همچنين به سبب سردي هوا، سردي عارضي (2) پذيرد، بي آنكه چيزي سرد با او بياميزد ،  و هرگز (3) آب، خشكي نپذيرد، مگر آنوقت كه فسرده شود ،  و هرگز گوهر آب تري فزوني نپذيرد از بهر آنكه ممكن نيست كه آب تر، " تر" شود. فعل خاصه (4) آب، تري كردنست، و اگر گرمي يا خشكي كند، به سبب چيزي زميني كند، كه با وي بياميزد ،  يا به سبب كيفيتي كه ديگر پذيرفته باشد. و آب باران، تري فزون تر از آبهاي ديگر كند.

          و باران زمستاني خالص تر از باران تابستاني باشد از بهر آنكه حرارت آفتاب در زمستان ضعيف بود و بخارها و غبارهاي سوخته و غبارها نباشد، يا كمتر باشد ،  و باران بهاري ميان اين و آن باشد ،  و آب باران اگر چه سخت نيك باشد، زود عفن) متعفن( شود از بهر آنكه لطيف است و لطيف زود اثر پذيرد ،  و اگر بجوشانند (5) دير عفن شود، و يخ كه از آب نيك فشرده باشد و برف كه بر زمين پاك آمده باشد، فرقي نيست ميان آنكه او را در آب افكنند، يا ميان آنكه آب را از بيرون بدان سرد كنند

          و آب سرد، خداوند درد عصب ها و بندها را زيان دارد ،  و آب دريا و آب شور مردم را لاغر كند، و خداوند بيماري هاي " سرد" و " تر" و خداوند " نقرس"  (Gout) و " رعشه"  (Tremor , Treinbling) و " استسقا" (6) و"فالج" (7) را سود دارد ،  و خداوند " ريش ها"  (Ulcer) و" دمل ها") دنبل  Abcess  جمع آن دماميل( را سود دارد ،  و اگر آب خوش را نمك در افكنند) 8) و بجوشانند همچون آب دريا بود و منفعت آن بدهد، (9) [واندر چشمه "گوگرد" نشستن و آب آن خوردن، خداوند ريش گرده و مثانه را سود دارد،  و اگر پنج " استار" (10) گوگرد فارسي كوفته اندر " صره" (11) بسته در مقدار سي من آب بيزند تايك سير از وي برود و بيالايند فائده آب گوگرد بدهد] (12)] ،  و آب شور خوردن خون را تباه كند و " خارش" آرد و نخست "اسهال" كند، پس طبع را خشك كند و آب تلخ (13) هميشه " اسهال" كند ،  و آب تيره، سنگ در " كليه" و " مثانه" تولد كند ،  و آب گرم طعام را بر سر معده آرد و تشنه را خورسندي ندهد ،  و آب سرد به اعتدال همه تن درستان را سود دارد و معده گرم را بجاي هواي خنك باشد ،  وبخارها از دماغ باز دارد و عفونت ها را دفع كند و نگذارد كه خون تباه شود، لكن آنكس را كه ميخواهد ماده پخته شود، زيان دارد، و آب گرم " منش كشتن" (14) آرد، و اگر سخت گرم باشد بادها را بشكند و " قولنج" را سود دارد و " ادرار" كند و " حيض" فرود آرد و تشنگي دروغي باطل كند و معده را بشويد ،  و خداوند " نزله" و " ماليخوليا" (15) و " درد چشم" را سود دارد ،  و آب چاه و كاريزها) قنات ها( به قياس آب جوي بد باشد ،  و آب جوي و چاه بهم نبايد خورد ،  و آب ايستاده) آب راكد( خاصه آن آبي كه ميان درختان و نيستان باشد، سپرز (طحال Spleen) بزرگ كند و همه احشا را زيان دارد، و باشد كه " استسقا" آرد و خصلت هاي بد بسيار دارد.و آب هاي بد را به صلاح توان آورد به تدبيرهاي بسيار و آسان تر تدبيري و بهترين آنست كه آب را با خاك پاكيزه بياميزند و بجنبانند(16) و بنهند تا صاف ش و آب غليظ شراب بايد خورد يا به شير ،  و آب شور با سركه و سكنجبين  ،  و اگر چيزي قابض چون خرنوب (17) و حب الاس (آس    درخت مورد  Myrthe)  و زعرور (18) در وي افكنند يك روز مضرت آن باز دارد ،  وآب را كه (19) با شراب يا چيزي كه طبع را نرم كند و آب تلخ با چيزي چرب يا شيرين بايد خورد ،  و آب تير (تيره) با شير (20) بايد خورد و ترياق همه آب هاي مخالف، پياز باشد، خاصه به سركه پرورده  ،  و با آب ايستاده هيچ چيز گرم نشايد خورد (21) و آنجا كه آب اندك بود و روزگار گرم بود، آب را با سركه بياميزند و باز خورند، تشنگي كمتر آرد (22) و بر سر طعام، آب بسيار نشايد خورد ،  و اگر كسي را صبر نباشد، اندكي آب سرد بمزد ،  و هرچه سردتر تشنگي بهتر نشاند ،  و صبر كردن بر تشنگي ، مرطوب و مبرود را سود دارد و محرور  (محروالمزاج    گرم طبيعت) را زيان دارد ،  و آب خوردن به ناشتا و از پس گرماي سخت و گرمابه زيان دارد، و اگر كسي را از آب خوردن ناشتا صبر نباشد، آب با شراب ممزوج كند، زيان كمتر دارد (23) و زمستان اين شراب كه به آب ممزوج كنند و به ناشتا خورند گرم بايد و در تابستان سرد. و آب خوردن شب كه از خواب بيدار شود زيان دارد، خاصه اگر حاجت صادق نباشد، ليكن مخمور (مي زده) و محرور را زيان كمتر دارد. و از پس طعام گرم آب سرد زيان دارد ،  و اگر چاره نباشد آب را در دهان كند و لختي نگاه دارد و پس فرو برد ،  و اگر تشنگي (24) دروغين غلبه كند، صبر بايد كرد ،  و به خفتن تا طبيعت را در خواب آن " ماده بد" را كه تشنگي مي آرد بپزاند و تحليل كند (25) ،  و تخم باذيان (26) تشنگي دروغين را باطل كند     

       توضيحات:

        1 ـ  در ساير نسخه ها: "عرضي" 0

 2 ـ  در ساير نسخه ها: "عرضي" 0

         3 ـ  " كا" و " مر" :"هرگز گوهر آب" 0

       4 ـ  " مر" :"خاصه و خاصيت" 0

        5 ـ  " كا" :"بپزند" 0

         6 ـ  استسقاء يا استسقاء بطن [استسقاء زقي ]ـDropsy of the belly (  Ascite  شليمر) ، كه استسقاء معمولي (آب جمع شدن بين دو پرده صفاق) كه در موقع لمس، صدا مي كند. بايد دانست كه كلمه استسقاء كه عموما در طب استعمال مي گرديده همان آب آوردن شكم است. اما استسقاهاي ديگري در اصطلاح طب قديم آورده شده به مانند: استسقاي دماغي مولودي يا ام الصبيان  Hydrometra, Hydrocephalus  of the new  born   و استسقاي رحم  Hydrometra   و استسقاي غشاء خارجي قلب D. of the pericacrdium   و استسقاي مقله  Drospy of the eye   و استسقاي تخمدان Drospy of the   ovarium   ـ  و استسقاي صدري  Drospy of the chest   و استسقاي نخاع    Drospy of the spina  و استسقاء خصيه    باد خصيه  Drospy of scrotum   و استسقاء ريه  Oedema of the lungs   و استسقاء لحمي  Oedesma   واستسقاء لحمي جفن  Palpebral oedema   و استسقاي لحمي عام  Anasarca   و استسقاء طبلي  Tympanite   كه در موقع لمس شكم صداي طبل مي دهد (معادل هاي استسقاء از شليمر است) 0

 7 ـ  فالج  ،  استرخاء Palsy, Paralysis   0 كلمه فالج و كلمه فلج عموما به يك معني در عرف استعمال مي گردد، ولي بيشتر فلج مستعمل

   8 ـ  " كا" :"ودر آفتاب نهند يا به آتش بيزند فايده آب دريا دهد" 0

         9 ـ  مطالب داخل قلاب در نسخه اساس كار، در اثر سهو ناسخ، نيامده است لذا از نسخه هاي ديگر استفاده شد.

        10 ـ  " استار" به لغت يوناني عدد چهار را گويند و وزنه اي كه معادل است با چهار مثقال و نصف مثقال و يا شش درم و نيم. جمع آن اساتير (ناظم الاطباء) 0

         11 ـ  صره [به ضم صاد و شد راء] هميان درهم و مانند آن، كيسه سيم و زر 000 (معين)  ،  صره  Purse silver or Gold (Mony

  12 ـ  مطالب داخل قلاب فقط در نسخه " كا" آمده است.

       13 ـ  در باب آبها كه دراين مبحث آمده است، قدما اطلاع نسبتا ممتع از انواع و اقسام آبها داشتند. گرگاني نيز از آن دسته از پزشكان سلف است كه در باب آبها بسيار مطلع بوده و خواص آنها را گفته است. رازي قبل از گرگاني از پزشكاني است كه در باب خواص آبها سخن گفته است. وي (رازي( در" فصل سوم منافع الاغذيه ودفع مضارها" شانزده نوع آب ذكر كرده است، بدين شكل: آب قنات جاري، آب رودخانه، آب جوشيده، آب مقطر، آب باران، آبهاي پست، آب قابض (گس( ، آب شور، آب گوگردي، آب معدني، آب آهن دار، آب رصاصي، آب طلادار و نقره دار، آب تيره (كدر( ، آب منتن (بدبو( ، آب آجامي (آب باتلاق( نقل از ترجمه منافع الاغذيه و دفع مضارها( 0

         14 ـ  " كا" :"سرگشتن" ، " مر" :"منش كشتن" 0 منش گشتگي: حالت و چگونگي منش گشته (لغت نامه دهخدا(  ،  منش گشته: خوي و طبيعت گشته، مريض، معلول (برهان(  ،  طبيعت برگشته، بيمار، معلول (ناظم الاطباء( (تمام از لغت نامه دهخدا(  ،  منش گشتن: قي كردن و داراي معده مختل و معلول گشتن (ناظم الاطباء(   منش000 خوي، طبع، طبيعت، خصلت، مزاج، نهاد و سرشت

        15 ـ  ماليخوليا) Melancholia (آريانپور) Melancholy   شليمر( ،  "ماليخوليا" و " ماليخ" ماخوذ از يوناني. خلل دماغي و سودا وخيال خام (ناظم الاطباء)  ،  ماليخوليا، مالنخوليا، ماخوليا، ملنخوليا، ماليخ، مالنخ (معين) 0 درميان عوام به " مخوليا" مشهور است

         16 ـ  مج 1): "و بپزند" 0 "كا" :"و بنشانند" 0

        17 ـ  خرنوب    خروب Locust - Tree  Carob - Tree   0 غلاف لوبيا و گياهي دوائي كه به تازي خروب گويند (ناظم الاطباء) ،  خرنوب نبطي و خرنوب شامي (معين)  ،  حب الخروع    بيدانجير و كرچك (ناظم الاطباء)  

        18 ـ  بار درخت كوهي كه به فارسي زالزالك گويند (ناظم الاطباء)  ،  زالزالك  Hawthorn   و) White thorn  واژه نامه گياهي( 0 درنسخه مج 1)، آمده: "چون زغرور و خرنوب و خس الاس" 0

         19 ـ  مج 1): "آب زاج" ، " كا" :"آب زاك" 0 

         20 ـ  " كا" :"سير" 0

        21 ـ  " كا" :"نشايد خورد و چيزهاي خنك بايد خورد" 0

         22 ـ  در نسخه هاي " كا" و مج 1)، پس از كلمه آرد " واگر تخم خرفه بكوبند و به سركه بياميزند به آب كمتر حاجت افتد" آمده است. نسخه مج) 1)، پس از بياميزند، جمله " تشنگي كمتر آرد" را اضافه       خرفه: بضم اول بر وزن سرفه معروف است و آنرا پر پهن گويند و در عربي بقله الحمقاء و بقله المباركه و بقله الزهرا و بقله لينه خوانند) برهان قاطع (پرپهن، فرفهن، فرفين، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء (معين)  (Commun purslane   شليمر) (Garden P. Purslane   آريانپور)0   آنچه در قلاب اخير آمده از دو نسخه مركزي و كانپور اقتباس شده است و دنباله مطالب براساس نسخه مجلس (2) تنظيم گرديده ا        

         24 ـ  در مج 1)، پس از كلمه تشنگي، " در حين درد" آمده است.

         25 ـ  در نسخه مركزي) مر( پس از كلمه " تحليل كند" ، " و اگر بر تشنگي دروغي آب خورده باشد، تشنگي زياده گردد، از بهر آنكه ماده مدد يابد و قوي شود" و در مج 1) و " كا" ، نيز به همين مضمون آمده است

       26 ـ  باديان رومي) Aniseed Plant ,Aniss ,Sweet Cumin   واژه نامه گياهي(  ،  باديان ختائـــــــــي) Tree  Star Anis  Yellow Flowred aniseol   شليمر)  ،  باديان و باديانه از طايفه چتري كه رازيانه نيز گويند 000) ناظم الاطباء( 0 در مج 1) و " كا" ، پس از كلمه " تخم باديان" ، " و آب باديان" و در " مر" ، كلمه " و آب آن" آمده است

     

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 128 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

خونریزی بعد از یائسگی

 

خونریزی بعد از یائسگی       Postmenopausal bleeding

 

خونریزی ازرحم که حداقل شش ماه پس از قطع قاعدگی رخ می دهد را خونریزی بعد از یائسگی گویند.

 

سن: پس از یائسگی بروز می نماید .

ژنتیک ، نحوه زندگی : عامل قابل توجهی به شمار نمی آید.

 

خونریزی قاعدگی باید در زمان یائسگی متوقف شود . خونریزی بعد از یائسگی به طور طبیعی فقط با درمان جایگزینی هورمونی  خاصی همراه می باشد که این داروها موجب خونریزی مجدد ماهانه می شوند . سایر خونریزیهای پس از یائسگی ممکن است نشانه ای از یک بیماری جدی نظیر سرطان دستگاه تولید مثل باشند و باید توسط پزشک بررسی شود . این خونریزیها می توانند از یک لکه بینی جزئی تا یک خونریزی شدید بدون درد باشند .

علل خونریزی

این خونریزی می تواند نشانه ای از بیماریها متعدد وولو، واژن ، سرویکس و مجرای ادرار باشد. شایع ترین علل خونریزی که کمتر جدی می باشد ، آتروفی واژن است که در این حالت واژن به علت کاهش سطوح استروژن پس از یائسگی خشک و ملتهب و در نتیجه آتروفی می شود . خونریزی پس از یائسگی می تواند به علت بیماری سرویکس نظیر سائیدگی (erosin) آن ونیز سرطان سرویکس باشد . در این بیماریها ، خونریزی از سرویکس ممکن است بیشتر پس از مقاربت رخ دهد . این خونریزی ممکن است به علت ضخیم شدن آندومتر(لایه داخلی رحم) یا رشد بافت سرطانی یا غیر سرطانی در رحم باشد . سرطان ولو و  واژن ممکن است منجر به این خونریزی گردد، هر چند این دو بیماری بسیار نادرند.

 

نمونه گیری از آندومتر

در نمونه برداری از آندومتر یک نمونه کوچک از بافت آندومتر برداشته می شود (لایه داخلی رحم) و این کار به منظور بررسی

علائمی نظیر خونریزیهای شدید واژینال و رد سرطان رحم می باشد . این اقدام ممکن است کمی ناراحت کننده باشد اما معمولاً فقط چند دقیقه طول می کشد و نیازی به بیهوشی نیست . در طی این اقدام از وسیله ای به نام اسپکلوم برای باز نگه داشتن واژن استفاده می شود و در این هنگام لوله نازک قابل انعطافی وارد رحم می شود . یک نمونه کوچک از بافت برداشته شده و توسط یک ساکشن مکنده نمونه وارد لوله می شود.

 

اقدامات درمانی

پزشک واژن و سرویکس را نظیر ناهنجاری معاینه خواهد نمود . اگر قسمتهای غیر طبیعی در واژن دیده شد ، یک نمونه کوچک از بافت برای آزمایش میکروسکوپی برداشته می شود . همچنیین پزشک ممکن است آزمایش اسمیر سرویکس را انجام دهد و این امر به منظور بررسی سلولهای غیر طبیعی در سرویکس می باشد . در بعضی موارد یک نمونه از بافت آندومتر جهت تجزیه و تحلیل ممکن است برداشته شود .

سونوگرافی ممکن است انجام شود . این کار به منظور نشان دادن رحم و اندازه گیری ضخامت مخاط آن است . داخل رحم نیز ممکن است معاینه شود .

درمان خونریزی پس از یائسگی متفاوت است و بستگی به عامل زمینه ای دارد . کرمهای استروژن که در واژن استعمال می شوند ممکن است به منظور بهبود آتروفی و خشکی واژن تجویز شوند . ممکن است جراحی جهت برداشتن بافت سرطانی ضرورت داشته باشد . همچنین جراحی به منظور معالجه بیماریهای سرویکس و رحم نظیر پولیپ سرویکس یا آندومتر ضخیم شده انجام  می شود. در صورت معالجه بیماری زمینه ای ، این خونریزی میبایست متوقف شود.

 


تجارت علم فرهنگ بازدید : 242 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

بیماریهای اعصاب و درمان آن

 

بيماري هاي عصب سه قسمند : مزاجي، ابزاري، از كار افتادن تك عصب در ميان عصب ها . آسیب بيماري به كنش هاي طبيعي وحسي و حركتي مي رسد . حركات شديد در بيمار شدن عصب دخالت زياد دارد، كه درغيرعصب كمتر پديدار شود، زيرا عصب ابزار حركت است . حركات شديد مانندطناب كشي، برداشتن چيز سنگين و هرچه به شدت كشيدن يافشردن و به هم آوردن دارد بر عصب تاثير مي گذارد .

. بيماري هاي عصب سه قسمند : مزاجي، ابزاري، از كار افتادن تك عصب در ميان عصب ها . آسیب بيماري به كنش هاي طبيعي وحسي و حركتي مي رسد . حركات شديد در بيمار شدن عصب دخالت زياد دارد، كه درغيرعصب كمتر پديدار شود، زيرا عصب ابزار حركت است . حركات شديد مانندطناب كشي، برداشتن چيز سنگين و هرچه به شدت كشيدن يافشردن و به هم آوردن دارد بر عصب تاثير مي گذارد . حالات و چگونگي عصب را مي توان از كنش هاي حس، حركت و سختي و نرمي در لمس كردن و از همكاري با مغز و فقرات و از دردها و مواد ويژه به اعصاب به دست آورد . بيشترين نشانه ها كه حالات مغز را در حالت آسيب ديدن كنش ها واز لمس كردن و از مشكل تشخيص دادن نوع بيماري عصب نشان مي دهد، اين است كه آيا بيماري رطوبتي يا خشك است؟ و چگونه روي داده است؟ بايد دقت كرد كه اگر آسيب يكدفعه پيدا شد، بدون شك رطوبتي است، و اگر اندام موردشك زود روغن را به خودجذب كرد، دليل بر خشكي بيماري است به شرطي كه عضو بيمار از گرمي خارجي متاثر نشده باشد ورزش بعد ازپاك سازي بهترين تبديل كننده مزاج عضو است، و هرعضوي ورزش خود را دارد، و بايد از ورزش آهسته شروع كرد و به قوت ميانگين و معتدل رسيد.

طرز درمان:

پاك سازي و تغيير مزاج اعصاب نياز به بيرون راندن مواد به طور كلّي دارد، كه از مواد سردي آور، بكلي  تنقيه شود و براي اين منظور داروهاي نيرومند مانند : پيه حنظَل، خَربق و بويژه خَربق سفيد، براي قَي دادن بيمار، گياه ش يرسگ، اندران، كبينه و بقيه صمغ هاي قوي و معجون هاي معتبر و نيرومند بايد به كاررود.ورزش معتدل و حمام خشك (حمام بخار) نيز از ماده بيرون ران هاي كم نيروي و نرم هستند.

آنچه مزاج را تبديل و تعديل مي نمايد، در بحث از مغز ذكر شده و بويژه داروهايي كه روغن يا ر وغني

هستند، و اگر پيه درنده ها و روغن هاي ته نشين و غليظ گرم، مانند غليظ شده روغن زيتون و روغن كتان

براي عصب سرد مفيدند و سختي آن را برطرف خواهد كرد.

روغن كوشنه و روغن شَبد ر براي اعصاب، ويژگي دارد و بعد از آن داروهاي آبكي و افشره ها هريك

برحسب مزاج عضو ب يمار مفيد است ولي بايد بسيار قوي باشند و بايد در حال درمان با داروها جديت زياد به عمل آورد كه دارو نفوذ كند و مواد را تحليل برد و مسامات را به خوبي باز كند.

فصل دوم : چگونه بايد مزاج اعصاب را اصلاح كرد؟ (اصلاح مزاج العصب  )

{K3FA2F2}

اگر ني از به گرم ي بخشيدن داشت ضمادهايي مانند : خردل، صمغ فَيجن كوهي، روغن زيتون، روغن

زيتوني كه روباه در آن بپزند  كه در باب درد مفاصل ذكر خواهيمكرد و همچنين روغن زيتوني كه كفتاردر آب بپزند. صمغ صنَوبر نيز بسيار نافع است . و بدان ، كه رگ زدن پشت سر، در درمان عص ب سهم زياد دارد، مگرعصب بيمار در رخساره باشد و بعد از آن منشاء عصبي كه اندام بيمار را به حركت وا مي دارد . براي عصب چيزهايي خوب هستند و چيزهايي بد، كه بسياري از آن ها را درلوحه هاي داروهاي ساده ذكر كرديم . بايد تشخيص داد كه حالت بيماري چگونه و در چه حدي است . شربت هاي تقويت كننده اعصاب عبارتند از : شربت سوسن زرد  پرورده شده جندبيدستَر، دانه داخل ثمر صنَوبر، مغز بريان شده خرگوش وحشي، بويژه اُسطوخودوس كه هر روزه وزن يك دِرهم به شكل حبوب يا با شربت عسل تناول كنند . بهترين آب نوشيدني براي بيمار اعصاب آب باران است ورزش به اعتدال و ماليدن روغن هاي گرم نافع است.

  چيزهايي كه براي اعصاب بدند:

زياده روي در جماع، خواب بر شكم سيري، نوشيدن آب يخ بسيار سرد، شربت بسيار شيرين ازشكر،

شراب خواري زياد كه سوزش شديد دارد و به خليه ها (ياخته) وارد مي شود و سر د مي گرداند . هر چيز ترش مزه و بادزا و داراي نيروي سردي بخش و رگ زدن زياد به زيان اعصابند . ما در اي ن جامي خواهيم بيماري هاي عصب را ازحيث مزاج و بندآمدن شرح دهيم، اما راجع به ورم و قَرحه هاي عصب در كتاب چهارم  كه بعد از اين كتاب آيد تفصيل خواهيم داد . و بدان، كه آب سرد براي اعصاب خوب نيست كه نمي گذارد رطوبت ها در عصب هضم شود وخام مي ماند. قارچ چمني (غارِيقُون) براي تقويت و گرم كردن و پاك سازي كردن عصب بسيار موثر است.

منبع:قانون ، کتاب سوم


تجارت علم فرهنگ بازدید : 93 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

هیپوگنادیسم در خانمها و بلوغ غیر طبیعی در خانمها

                                               

                                                                                     

هیپوگنادیسم در خانمها Hypogonadism in females    

عدم فعالیت ، ضعف پیش رونده یا عدم وجود تخمدانها که منجر به کاهش سطوح هورمونهای جنسی زنانه می شوند را هیپوگنادیسم گویند .

ژنتیک : گاهی به علت ناهنجاریهای کروموزومی می باشد .

سن ، نحوۀ زندگی : عوامل خطر بستگی به علل ایجاد کننده دارند .

هورمونهای جنسی زنانه رشد جنسی و سیکل قاعدگی را کنترل می نمایند . عملکرد ضعیف تخمدامها که هیپوگنادیسم گفته می شود ، منجر به کم شدن سطوح این هورمونها در بدن می شود . یک کاهش طبیعی هورمونی در زمان یائسگی وجود دارد ، اما این کاهش در سایر موارد ممکن است معرف یک بیماری زمینه ای باشد . هیپوگنادیسم ممکن است موجب ایجاد علائم اضطراب شود ، اما غالباً قابل درمان است .

انواع بیماری

 

دو نوع هیپوگنادیسم وجود دارد : اولیه و ثانویه . هر نوع می تواند در هر سنی بروز نماید . هیپوگنادیسم اولیه غالباً به علت بیماری یا ضعف تخمدانها ایجاد می شود که این امر می تواند به علت یک ناهنجاری کروموزومی نظیر سندرم ترنر باشد . این بیماری ممکن است همچنین به علت برداشتن تخمدانها توسط عمل جراحی بوجود آمده باشد .در اغلب موارد ، هیپوگنادیسم اولیه به عنوان نتیجه طبیعی یائسگی بروز می نماید . هیپوگنادیسم ثانویه به علت یک ناهنجاری در غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس ( بخشی از مغز ) ایجاد می شود که منجر به کاهش تولید هورمونهایی که موجب تحریک عملکرد تخمدان می شوند ، می گردد . این ناهنجاری ممکن است ناشی از یک بیماری نظیر تومورغدۀ صنوبری یا ندرتاً آسیب غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس در اثر ضربه به سر باشد ، یا ممکن است در اثر یک عفونت نظیر آنسفالیت ویروسی باشد . گاهی این بیماری در اثر ورزشهای شدید یا کاهش وزن ناگهانی می باشد .

علائم بیماری

علائم بستگی به سن بروز هیپوگنادیسم و همچنین مقدار هورمونهای جنسی که تولید می شوند ، دارد .در صورتیکه حمله این بیماری قبل از بلوغ بروز نماید ، هیپوگنادیسم موجب بلوغ غیر طبیعی در خانمها می شود . اگر حمله قبل از بلوغ رخ دهد ، علائم عبارتند از :

کاهش یافتن یا عدم قاعدگی کم شدن قدرت بارداری برافروختگی ، تعریق شدید ، اضطراب .

این علائم با سایر علائم یائسگی همراه هستند .

ندرتاً موهای شرمگاهی ممکن است رشد نکرده و پستانها ممکن است کوچکتر شوند .

علائم دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که بستگی به عامل زمینه ای بیماری دارند .

اقدامات درمانی

پزشک آزمایشات خونی جهت اندازه گیری سطوح هورمونی تقاضا خواهد نمود CTاسکن مغزی جهت بررسی اختلالات غدۀ صنوبری و اولتراسونوگرافی جهت بررسی تخمدانها انجام خواهد شد .

درمان بستگی به عامل بیماری دارد . برای مثال : اگر تومورغدۀ صنوبری عامل بیماری است با جراحی برداشته خواهد شد . در صورتیکه این حالت به علت کاهش وزن شدید است ، افزایش وزن راه درمان است . در بعضی موارد درمان جایگزینی هورمونی برای خانمهای یائسه توصیه می شود که این امر کمک به بهبود علائم یائسگی نموده و از بیماریهایی که با کاهش سطوح هورمونی مرتبط می باشند نظیر استئوپروز ( پوکی استخوان ) و بیماریهای عروقی کرونر جلوگیری نماید .

بلوغ غیر طبیعی در خانمها Abnormal puberty in females

بلوغ بسیار زودرس یا دیری که معمولاً ناشی از عدم تعادل هورمونی است را بلوغ غیر طبیعی گویند .

سن : قبل یا بعد از سن طبیعی بلوغ رخ می دهد .

نحوۀ زندگی : تمرینات سخت بدنی و کاهش شدید وزن از عوامل خطرند .

ژنتیک : در بعضی موارد در اثر ناهنجاریهای کروموزومی می باشند .

بلوغ دوره ای است که رشد جنسی بروز می نماید .در دخترها بلوغ با جهش رشد ، رویش مو در زیر بغل و ناحیه شرمگاهی ، رشد پستانها و اعضاء تولید مثل و شروع قاعدگی مشخص می گردد . هر چند تفاوتهایی در سن شروع بلوغ وجود دارد ، این پدیده در دخترها بین سنین 14- 10 سالگی آغاز می شود . ممکن است بلوغ غیر طبیعی باشد و این در صورتی است که زودتر ( زودرس ) یا دیرتر ( تأخیری ) شروع شود . بلوغ زودرس در صورتی اتفاق می افتد که پستانهای دختری قبل از سن 8 سالگی رشد نماید یا قاعدگی قبل از 10 سالگی آغاز شود . در موارد شدید بلوغ ممکن است در سن 4 سالگی اتفاق افتد . بلوغ تأخیری در صورتی است که قاعدگی تا سن 16 سالگی شروع نشده باشد یا پستانها تا سن 14 سالگی رشد نکرده باشند .

بلوغ زود رس نادر است و می تواند به علت اخلالات هورمونی باشد . بلوغ دیررس شایعتر است . هر چند ممکن است عامل زمینه ای باعث تأخیر بلوغ شود ، در بعضی دختران که تا سن 16 سالگی قاعده نمی شوند این پدیده یک تأخیر رشد ساده است و اغلب یک زمینه خانوادگی دارد . بلوغ غیر طبیعی ممکن است باعث نگرانی دختر یا خانواده وی شود . زیرا رشد جسمی و جنسی آنها با همسالان وی منطبق نیست . در صورت مشکوک بودن به بلوغ غیر طبیعی باید سریعاً با تمهیدات پزشکی پیگیری شود .

علل بیماری

بلوغ در دختران توسط هورمونهای جنسی زنانه که توسط تخمدانها تولید می شوند ، کنترل می گردد .این هورمونها نیز توسط هورمونهای مترشحه از غدۀ صنوبری در مغز و هیپوتالاموس کنترل می گردند . هیپوتالاموس بخشی از مغز است که غدۀ صنوبری را تنظیم می نماید . اختلال هر یک از این ارگانها ممکن است منجر به بلوغ زودرس یا تأخیری گردد .

بلوغ زودرس ممکن است به علت دلیل اختلالاتی که موجب افزایش زودرس هورمونهای جنسی هستند ، باشد .برای مثال رشد کیست تخمدان در کودکی ممکن است موجب تولید هورمونهای جنسی گردیده و موجب رشد جنسی زودرس گردد . تومورهیپوتالاموس یا صدمه به غدۀ صنوبری در اثر ضربه سر یا عفونتی نظیر مننژیت ممکن است باعث بروز بلوغ زود رس شوند .

تأخیر بلوغ ممکن است به علت اختلالات کروموزومی خاصی نظیر سندرم ترنر ، یا با شیوع کمتری به علت تومور غدۀ صنوبری باشد . کاهش شدید وزن یا تمرینات شدید ممکن است موجب عدم تعادل هورمونی گردیده و منجر به تأخیر بلوغ شود .در بسیاری موارد بلوغ غیر طبیعی ، عامل زمینه ای پیدا نشده است .

اقدامات درمانی

پزشک آزمایشاتی جهت تعیین اینکه آیا بلوغ آغاز شده است یا چه مدت بلوغ جریان داشته است ، انجام می دهد . یک نمونه خون جهت اندازه گیری سطوح هورمونی و بررسی ناهنجاریهای کروموزومی گرفته می شود . همچنین ممکن است MR و CT اسکن مغزی جهت بررسی غدۀ صنوبری انجام شود و اولتراسونوگرافی برای بررسی کیست تخمدان انجام می شود . اگر عامل زمینه ای وجود داشت آن عامل باید درمان شود . برای مثال : کیست تخمدان توسط جراحی برطرف خواهد شد .درمان هورمونی ممکن است برای بلوغ زودرس یا پیشرفت رشد جنسی در صورتی که بلوغ تأخیر داشته باشد ، تجویز شود . در بعضی موارد تأخیر بلوغ همراه با ناباروری است و ممکن است نیاز به درمان جهت تخمک گذاری باشد و این در صورتی است که خانمی که بلوغ دیررس داشته است تمایل به بچه دار شدن داشته باشد .

گاهی بلوغ به سادگی به تأخیر می افتد و نیاز به درمان نمی باشد . افزایش وزن و کاهش فعالیتهای شدید می تواند مؤثر باشد و این در صورتی است که تأخیر در بلوغ به علت کاهش شدید وزن و تمرینات شدید باشد .

  


تجارت علم فرهنگ بازدید : 114 سه شنبه 19 تیر 1403 نظرات (0)

آندومتریوز

 

آندومتریوز Endometriosis  

آندومتریوز به حالتی اطلاق می شود که بافت آندومتر که لایه داخلی رحم می باشد ، به سایر اعضاء شکمی می چسد .

سن : بیشترین شیوع بین 45- 30 سالگی است .

نحوه زندگی : نداشتن فرزند از علائم خطر است .

ژنتیک : گاهی شیوع خانوادگی می یابد .

آندومتریوز لایه داخلی رحم می باشد که به طور طبیعی هر ماه به هنگام پریود ریزش می یابد و سپس مجدداً رشد می کند . در آندومتریوز تکه هایی از آندومتر به سایر اعضاء در حفره لگن مانند تخمدانها و روده تحتانی می چسبند . این تکه های آندومتر جایگزین شده در سایر نقاط تحت تأثیر هورمونهای سیکل قاعدگی قرار گرفته و واکنش نشان می دهند و در طی پریود خونریزی می نمایند . خون نمی تواند از طریق واژن از دن خارج شود و باعث حساسیت و تحریک پذیری بافت اطراف می گردد که منجر به درد شکمی و در نهایت منجر ه اسکار ( جای زخم ) می گردد . تحریک پذیری و حساسیت تخمدانها ممکن است منجر به کیستهای دردناک گردد . آندومتریوز حالت شایعی است و بیشتر از یک پنجم خانمها را در سن بارداری متلا می سازد . خانمهایی که فرزندی تا سن 30 سالگی ندارند و آنهایی که بدون فرزند مانده اند بیشتر مستعد ابتلا به این حالت هستند . آندومتریوز شدید می تواند اغلب موج مشکلات ناباروری گردد . علت واقعی آندومتریوز ناشناخته است ، اما تئوریهای متعددی وجود دارد . یک تئوری این است که تکه هایی از آندومتر که در طی قاعدگی ریزش می نماید از راه واژن خارج نمی شوند ، در عوض آنها در طول لوله های رحم حرکت نموده و به حفرع لگن وارد می شوند و به سطح اعضاء مجاور آنها می چسبند .

علائم بیماری  

آندومتریوز ممکن است علامتی ایجاد ننماید . در صورت بروز علائم ، میزان شدت آن در خانمها متفاوت می باشد . همچنین علائم ممکن است متفاوت باشند و بستگی به این دارند که کدام عضوء مبتلا شده است و آنها عبارتند از :

درد ناحیه تحتانی شکم که معمولاً درست قبل و در طی دوره پریود شدیدتر می شود . بی نظمی پریود یاخونریزی بسیار شدید در طی پریود . درد به هنگام مقاربت . درد تحتانی شکم در طی دفع ادرار .

در صورتیکه آندومترروی قسمت تحتانی روده رشد نماید ممکن است اسهال یا یبوست روز نماید و نیز در طی حرکات روده ایجاد شود و در موارد نادر خونریزی از رکتوم به هنگام پریود ایجاد شود .

اقدامات درمانی

در خانمی که آندومتریوز علامتی ندارد ، ممکن است به هنگام جستجوی علت ناباروری به آن مشکوک شد . برای کمک به تشخیص ، پزشک معاینه لگنی انجام خواهد داد . تشخیص ممکن است توسط لاپراسکوپی تأیید شود که در این اقدام ، اعضای حفره لگن و شکم با استفاده از یک وسیله ، بازدید و معاینه می شوند . درمانهای بسیاری برای آندومتریوز وجود دارد و انتخاب روش درمانی به سن ، اعضای مبتلا ، شدت علائم و تمایل فرد به بچه دار شدن در آینده بستگی دارد . ممکن است درمانهای هورمونی یا جراحی پیشنهاد و توصیه شوند . در انواع خفیف ، ممکن است درمان ضرورت نداشته باشد . اگر علائم باعث درد سر و آزار هستند ، پزشک ممکن است یک نوع از چندین نوع درمان هورمونی که باعث توقف قاعدگی برای چند ماه می شود را توصیه نماید . این داروها ممکن است شامل هورمونهای گنادورلینgonadorelin ) ( صناعی ، شبه گنادورلین ( gonadorelin analogues ) و دانازول ( danazol )  باشند ، تمامی این داروها تولید هورمون استروژن را کم نموده و قاعدگی را متوقف می سازند . در روش انتخابی دیگر ، ممکن است قرصهای ضد بارداری ترکیبی تجویز شود . این درمان معمولاً حدود 12- 6 ماه ادامه می یابد . در طول این مدت ، باید آندوممتریوز بهبود یابد . در صورت عود مجدد این حالت معمولاً از دفعه قبل خفیف تر خواهد بود . تکه های کوچک آنذومتر که در دوره درمان هورمونی به درمان پاسخ نداده اند ، ممکن است به وسیله جراحی توسط لیز در طی لاپاروسکوپی از بین برده و تخریب شوند . به هر حال گاهی آندومتریوز پس از درمان ، عود می نماید و ممکن است بعداً جراحی ضرورت یابد .

در صورتیکه فرد آندومتریوز شدید داشته و تصمیم به داشتن فرزند نداشته و یا نزدیک به یائسگی باشد ، پزشک ممکن است توصیه به هیسترکتومی Hysterectomy نماید . در این عمل رحم برداشته می شود . تخمدانها نیز برداشته خواهد شد و به همراه آن سایر نواحی مبتلا به آندومتریوز نیز برداشته می شوند . در صورت برداشتن تخمدانها قبل از اینکه بیمار به سن طبیعی یائسگی برسد ، یائسگی بروز خواهد نمود . رای تسکین و بهبود علائم ، پزشک احتمالاً درمان جایگزینی هورمونی توصیه خواهد نمود .

لاپاراسکوپی LAPARAOSCOPY

در طی لاپاراسکوپی از یک آلت سفت معاینه به نام لاپاروسکوپ برای مشاهده لگن و شکم از طریق ایجاد شکاف کوچکی در شکم استفاده می شود . لاپاراسکوپی ممکن است برای جستجوی بیماری اعضاء تولید مثل زنانه نظیر آندومتریوز کار رود و همچنین رای بررسی سایر بیماریهای شکمی نظیر آپاندیسیت استفاده شود . بعضی از اعضاء جراحیها نظیر استریل نمودن زنانه ( عقیم سازی ) ، ممکن است در طی این اقدام انجام شوند . لاپاراسکوپی همیشه تحت بیهوشی عمومی انجام می شود . بهبودی نسبت به اعمال جراحی معمولی ، به علت برش کوچکی که در این روش ایجاد می شود ، سریعتر است .

 

پیش آگهی

هر چند درمان معمولاً موفقیت آمیز است ، احتمال عود مجدد آندومتریوز تا هنگام یائسگی و ختم قاعدگی وجود دارد . در صورت برداشتن تخمدانها عود آندومتریوز غیر متحمل است .

 

عقیم سازی بانوان FEMALE STERILIZATION

عقیم سازی با روش بستن لوله ، یک روش جلوگیری از حاملگی دائمی است که برای خانمهایی که فرزند دیگری نمی خواهند یا حاملگی برای آنها مضر است مورد استفاده قرار می گیرد . این روش توسط عمل جراحی صورت می گیرد و دو برش کوچک در روی شکم ایجاد می شود ( عقیم سازی با لاپاراسکوپ Laparoscop Stelization  ) با یک برش روی ناحیه شرمگاهی داده می شود ( مینی لاپاروتومی Mini Laparotomy ) . در این جراحی لوله های رحم بسته می شوند و معمولاً در این عمل از دو روش استفاده می شود . یکی با بستن لوله ها توسط گیره و روش دیگر با بریدن و گره زدن آنها صورت می گیرد ، در اینصورت اسپرم نمی تواند جهت بارور کردن تخمک وارد لوله ها گردد .

 


تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 744
  • بازدید سال : 6,503
  • بازدید کلی : 46,225