زین الدین ابوابراهیم اسمعیل بن الحسن بن محمدبن احمد الحسینی الجرجانی
هوالشافي
سپاس، آن خداوندي راست كه قدرت بي نهايتش موجود است و مصنوعات را از ميان " كاف" و " نون" بيرون آورد و چون فرمود: "كن" ، پس: "يكون" در دايره امكان، تحقق يافت. و درود بي حد بر سرور انبياء محمد مصطفي ـ عليه افضل الصلوات و اكمل التحيات ـ و سلام و رحمت بر عترت طاهره زاهره آن راهنماي بشر در تمامي دوران.
علم طب، علمي است عظيم القدر كه در اخبار آمده است: "العلم علمان: علم الاديان و علم الابدان" و اين رشته از علم در همه روزگاران بوده و در اسلام بدان اهميت فراوان داده شده است و مسلمين در پيشرفت اين علم ، نقش به سزائي داشته اند
مولف اين كتاب ـ سيد اسمعيل جرجاني ـ در تجدد طب اسلامي ـ ايراني سهم بزرگي دارد كه با معرفي او و تاليفاتش در اين مقدمه، اين موضوع كاملا براي خوانندگان، معلوم مي گردد.
حال كه سخن در باره تجدد طب اسلامي و ايراني به ميان آمد، سخني داريم با دانش پژوهان: عده اي از افراد حتي با تحصيلات عاليه تصور مي كنند كه تحقيقات علمي و ادبي و امثال آنها فقط در انحصار " غرب" بوده و هست، در صورتي كه در " شرق" نيز مردماني بوده اند كه در اين ابواب، تحقيقات گسترده اي نموده اند و خوشبختانه آثاري از آنان به جا مانده و در دسترس است.
بيان اين نكته بدان منظور نيست كه دانشمندان غير مسلمان و غيرايراني در باره علم،000 زحمتي به خود نداده و آن را ناديده گرفته اند، بلكه معتقديم كه آنان آثار ارزنده اي از خود به يادگار گذارده واكنون نيز سرگرم بررسي و تحقيق هستند و متذكر مي شويم كه طب ايراني بايد از نتايج زحمات آنان ـ آنچه براي جامعه ايراني مفيد است ـ كسب كرده و آنچه كه زائد و غير لازم است، دور بريزد، نه آنكه كوركورانه تابع نظرات آنان باشد.
طبيب ايراني بايد با آگاهي از علوم و تجربيات اطباء پيشين، به تمدن و علوم كنوني جهان غرب ـ كه هر روز با اكتشافات نويني روبرو مي شود ـ توجه كند و با دقت تمام آنچه كه به حال جامعه ايراني مفيد است، اخذ نمايد و آنچه كه لازم نمي داند، كنار بگذارد. در غير اين صورت، يعني اگر اطباء امروزي پشت پا به خدمات اطباء سلف زنند و زحمات و دانش آنان را ناديده انگارند قطعا رابطه خود را با گذشتگان قطع نموده و در حقيقت فرزنداني خواهند بود كه با پدران خود قهر كرده و ميراث گرانقدر آنان را بر باد داده اند و اين مطمئنا به سودشان نخواهد بود.
شرح حال مولف خفي علائي
سيد اسمعيل فرزند حسن (يا حسين) فرزند محمد فرزند محمود فرزند احمد و ملقب به " زين الدين" (يا شرف الدين) به " ابوالفتح" (يا ابوالفضائل يا ابوابراهيم) و معروف به " جرجاني" از پزشكان نامدار سده پنجم و اوايل سده ششم هجري قمري و از سادات اصفهان بود. (تاريخ طب در ايران، ج 2 ، ص 719).
در عيون الانباء، اثر " ابن ابي اصيبعه" آمده است: "الشريف شرف الدين اسمعيل" (عيون الانباء، ج 2 ، ص 31 ـ از زير نويس صفحه 2539 لغت نامه دهخدا) 0
در ساير ماخذ و منابع به صورت هاي ديگر نيز آمده است، ولي آنچه مسلم است اينست كه وي از سلسله جليله سادات بوده و بيشتر به " جرجاني" يا"سيد اسمعيل جرجاني" آوازه به هم رسانده است
تولد " جرجاني" به سال 434 هجري قمري در " گرگان" اتفاق افتاد (فرهنگ معين، ذيل كلمه اسمعيل، و تاريخ طب در ايران، ج 2 ، ص 719).
وي شاگرد " ابوالقاسم عبدالرحمن بن علي بن ابن الصادق النيشابوري" ملقب به " بقراط الثاني" (متوفي در اواخر قرن پنجم هجري قمري) بود و طب را نزد وي آموخت. غير از " بقراط ثاني" استادي ديگر در طب براي " سيد" نمي شناسيم و اگر در نزد ديگران تلمذ كرده باشد، ما از آن اطلاع نداريم.
"جرجاني" حديث را از محضر " ابوالقاسم قشيري" ـ فقيه نيشابوري ـ آموخت (معين، ذيل كلمه اسماعيل) 0
مرحوم علامه " دهخدا" به دنبال كلمه " اسماعيل" ـ از ص 2539 تا2548 ـ مطالبي در باره " جرجاني" از ماخذ و مدارك چند آورده كه خلاصه و فشرده قسمتي از آن به قرار زير است:
"000 ترقي وي در فنون علوم و شهرت وي در صناعات طبيه در زمان دولت و اقتدار طبقه سوم از سلاطين خوارزمشاهيان بود 000 و يكي از اطبائي است كه در دوره اسلام مقنن قانون و مجدد رسوم طبيه است و در تمام اجزاي طب از نظري و عملي و مايتعلق بهما فايق و در اصابت راي و حسن مهارت مقدم مهره اين فن بود. مولد و منشا او جرجانست، پس از آنكه در فنون علوم خاصه در علم طب او را براعتي پيدا گشت، در زمان خوارزمشاه قطب الدين تكش (1) كه دوستار اهل فضل و خواستار مردم با كمال بود، راي خوارزم كرد و چون به دارالملك آن ملك رسيد و خوارزمشاه آمدن وي را بدانجا شنيد جوياي حال وي شد000 و در حفظ صحت و علاج، بوي وثوقي كامل داشت و به نام نامي آن پادشاه عاليشان ذخيره خوارزمشاهي بنگاشت انتهن مورخ خزرجي [ابن ابي اصيبعه ] 000
و از جمله، ذخيره خوارزمشاهي است كه اشارتي بدان رفت و آن اول كتابي است كه در دوره اسلام به پارسي فصيح نگاشته شده و كمتر الفاظ تازي در آن مندرجست 000 گويد: [جرجاني ] چون تقدير ايزدي چنان بود كه جمع كننده اين كتاب بنده دعاگوي خداوند خوارزمشاه الاجل العالم المويد المنصور ولي النعم قطب الدين نصره الاسلام جمال المسلمين قامع الكفره والمشركين عمادالدوله فخرالامه تاج المعالي اميرالامراء ارسلان تكين عين الملوك والسلاطين ابوالفتح محمد بن يمين الملك معين اميرالمومنين ادام الله دولته و حرس قدرته قصد خوارزم كرد و به خدمت اين پادشاه نيك بخت شد، اندر سال پانصد و چهار از هجرت و خوشي هوا و آب ولايت خوارزم بديد 000 پس از آن در دنباله اين شرح تا اوايل صفحه 2548 در باب بدن آدمي و علم طب و بيماري شرحي مشبع آورده است. آنگاه به شرح ساير مولفات سيد مي پردازد 000 "(2).
جرجاني پس از مرگ قطب الدين و درك زمان اتسز (3) و تصنيف ساير مولفات به قول صاحب كشف الظنون به سال 531 هجري قمري (1137 ميلادي) و برخي به سال 530 و پاره اي 535 هجري قمري در مرو دانسته اند كه هم در اين شهر مدفون گرديد. (صفحه 521 ج 2 تاريخ طب در ايران) 0
مولفات طبي گرگاني
آنچه كه معروف است، " جرجاني" را چهار تاليف به زبان پارسي است كه از قديميترين متون طبي پارسي است. اما تا آنجا كه در تاريخ طب كشورمان آمده است ، آثار پارسي قبل از مولفات " سيد اسماعيل" عبارتند از:
الابنيه عن حقايق الادويه تاليف موفق الدين ابومنصور علي الهروي كه ظاهرا در سده چهارم نوشته شده است. (تاريخ طب در ايران، ج 2).
هدايه المتعلمين تاليف ابوبكر ربيع بن احمدالاخويني (يا اخوين يا اخوي و يا آخربي) بخاري كه آنهم در سده چهارم هجري قمري به رشته تحرير در آمده است (رجوع شود به صفحات 640 تا 647 ، ج 2 ، تاريخ طب در ايران) و رگ شناسي ( علم النبض نبضيه دانش رگ) و چند اثر منصوص يا منسوب به شيخ (4) و چند تاليف ديگر كه به چاپ رسيده است. رگ شناسي شيخ دو مرتبه يك بار به سال 1317 شمسي (به يادگار جشن گشايش دبيرستان بروجرد) و يك بار به سال 1330 شمسي در هزاره شيخ و كتاب الابنه به شماره 1162 انتشارات دانشگاه تهران و كتاب هدايه به شماره 9 انتشارات دانشگاه مشهد طبع شده است. گرچه اين مولفات طليعه كتب طبي پارسي است، اما به پاي مولفات طبي سيد نمي رسد.
اما مولفات طبي جرجاني عبارتند از:
الف) ذخيره خوارزمشاهي ـ ذخيره از امهات و مطولترين و مشروحترين كتب طبي پارسي است كه جرجاني پس از قريب پنج قرن كه بيشتر مولفات طبي به زبان تازي بوده به پارسي تاليف كرده است.
اين كتاب پس از تاليف در اندك مدت (يا در زمان حيات مولف) شهرت يافته و شايد يكي از مولفاتي است كه از اين نظر كم نظير و بمانند قانون شيخ است. مضافا بدانكه چون كتاب به پارسي نگاشته شد، طالبان ايراني علم طب را بدان رغبت بي نظيري بوده است
دليل واضح بر اين مطلب گفته نظامي عروضي سمرقندي در كتاب خود " چهار مقاله" در مقالت چهارم در علم طب و هدايت طبيب كه در حدود سال 550 هجري قمري يعني قريب بيست سال پس از مرگ سيد اسمعيل آورده است: "000 پس از كتب بسائط يكي بدست آورد چون سته عشر جالينوس (5) يا حاوي (6) محمد زكريا يا كامل الصناعه (7) يا صد باب بوسهل (8) مسيحي يا قانون بوعلي سينا يا ذخيره خوارزمشاهي و به وقت فراغت مطالعه همي كند000 "پس مطلب معلوم شد كه ذخيره، زود شهرت علمي خود را بدست آورده است
ذخيره در ده كتاب است كه يك دوره كامل اصول طب و اخلاط و ماده ها و مزاج ها و تشريح اندام ها و تندرستي و بيماري و اعراض و آنچه كه از بدن خارج شود بمانند عرق و نفث (9) و بول و غايط و تدبير نگاهداري تندرستي در برابر هوا و مسكن و طعام و شراب و خواب و بيداري و حركت و سكون و شناختن البسه و عطرها و روغن ها و داروها و فصد و حجامت و حقنه و شياف ها و پرورش كودكان و توجه به پيران و مسافران و شناسائي بيماري ها از علت ها و علامات و درمان ها از سر تا قدم و شناسائي و درمان آماس ها و ريش ها و داغ كردن و شكستگي ها و در رفتگي ها و پاكيزگي و آراستگي ظاهر بدن و زهرها و علاج آنها و فادزهرها و داروها و تركيبات داروئي مي باشد خلاصه يك دوره كامل علم طب و فنون وابسته بدان است
نسخه هاي اين كتاب يا قسمت هائي از آن در كتابخانه هاي عمومي و خصوصي موجود است
دو كتاب اول ذخيره، توسط آقايان ايرج افشار ومحمدتقي دانش پژوه ضمن سلسله انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسيده، ولي بعدا متوقف گرديد. ايضا كتاب اول ذخيره را دكتر محمد شهراد و دكتر جلال مصطفوي كاشاني و دكتر محمد حسين اعتمادي و سه كتاب بعدي ذخيره را آقاي دكترجلال مصطفوي كاشاني از طرف انجمن آثار ملي به چاپ رسانده است.
دكتر سيريل الگود (10) در كتاب تاريخ طب در ايران (11) متذكر گرديده كه ذخيره خوارزمشاهي به عبري برگردانده شده و نسخه ناقصي از آن در كتابخانه ملي پاريس به شماره 1169 موجود است (نقل از زير نويس فهرست كتب خطي كتابخانه دانشكده پزشكي، حسن ره آورد، تهران 1333 شمسي ، صفحات 21/220 ، ايضا صفحه 2548 ، ستون سوم لغت نامه دهخدا) 0
ذخيره به تركي توسط " ابوالفضل محمد بن ادريس دفتري متوفي به سال 982 هجري قمري ترجمه شده است (كشف الظنون ج 1 صفحه 528) ايضا ترجمه اردوي ذخيره در هند چاپ سنگي شده و به عبري در آمده است و نسخه ناقصي از آن در كتابخانه ملي پاريس چنانكه آمد به شماره 1169 موجود است. ( از زير نويس صفحات 21/220 فهرست كتب خطي كتابخانه دانشكده پزشكي تهران حسن ره آورد) 0 (براي اطلاع بيشتر رجوع شود به " كلمه اسماعيل" در لغت نامه دهخدا و مقدمه ذخيره، چاپ افست نسخه اصلي قديمي به كوشش علي اكبر سعيدي سيرجاني) 0
در باره ذخيره خوارزمشاهي و تحقيق در باره اين كتاب كه مولف آن موجد طب ايراني اصيل است، بايد اطباء و اديبان توانا همكاري كرده تا حق مطلب ادا گردد.
ب) خف علائي در باره اين تاليف ـ جداگانه ـ خواهيم پرداخت.
ج) الاغراض الطبيه و المباحث العلائيه (= اغراض = اغراض الطب) ـاين كتب نيز به زبان پارسي است كه به خواهش و توصيه مجدالدين ابومحمد صاحب محمد البخاري وزير علاءالدين اتسز خوارزمشاه (12) تاليف گرديده است.
اين كتاب بمانند خفي علائي و زبان پارسي و تلخيصي از ذخيره است ، بدين معني كه از ذخيره مختصرتر و از خفي علائي مفصل تر است (13).
اين كتاب در زمان سيداسمعيل شهرت داشته. چنانكه نظامي عروضي سمرقندي در كتاب چهار مقاله عروضي در مقالت چهارم " در علم طب و هدايت طبيب "كه در حدود سال 550 هجري قمري تاليف كرده آورده است: "000 وازكتب وسط ذخيره (14) ثابت بن قره و منصوري (15) محمد زكرياء رازي يا هدايه (16) ابوبكر اخويني يا كفايه (17) احمد فرج يا اغراض سيداسمعيل جرجاني باستقصاء تمام بر استادي مشفق خواند000 "0
از عبارت بالا مستفاد مي گردد كه مولفات پزشكان ايراني پس از قريب پنج قرن كه عموما به زبان تازي بوده به پارسي تاليف گرديده است و استقلال فكري و قلمي يافته و پزشكان ايراني توانستند به بهترين وجه اين امر را كفايت كنند، كه نمونه كامل و بي نظير اين اطباء سيداسمعيل مي باشد
نسخ خطي متعدد از اين كتاب در كتابخانه هاي جهان و ايران موجود است. (رجوع شود به صفحه 738 ، ج 2 ، تارخ طب در ايران) 0
در سال 1345 شمسي از طرف بنياد فرهنگ ايران به كوشش علي اكبر سعيدي سيرجاني نسخه خطي مكتوب درسال 789 هجري قمري محفوظ در كتابخانه مركزي از طرف بنياد فرهنگ ايران به شماره 10 در 715 صفحه چاپ عكسي افست به قطع رحلي خشتي به طبع رسيده است
چنانكه در ابتداي كتاب آمده، معلوم مي شود كه جرجاني كتاب را براي اتسز فرزند خوارزمشاه تاليف كرده و بر حسب توصيه مجدالدين ابومحمد صاحب بن محمد البخاري انجام داده است. كتاب اغراض، مشتمل بر پنج كتاب است.
د) يادگار ـ اين كتاب بنظر مي آيد كه چهارمين كتاب طبي پارسي سيداسمعيل است.
در باره اين كتاب نظامي عروض سمرقندي در مقالت چهارم كتاب خود در باره علم طب و هدايت طبيعت آورده است: "000 كه از اين كتاب صغار كه استادان مجرب تصنيف كرده اند يكي پيوسته با خويشتن دارد چون تحفه الملوك (18) محمد بن زكريا و كفايه ابن مندويه و تدارك انواع الخطاءفي التدبير ابوعلي (19) و خفي علائي و يادگار سيد اسمعيل جرجاني زيرا كه بر حافظه اعتمادي نيست 000 "پس معلوم شد اين تاليف طبي جرجاني بمانند سه تاليف ديگرش مورد توجه بوده.
از يادگار نسخ خطي در كتابخانه هاي عمومي و شخصي و دانشكده هاي پزشكي موجود است. ( به صفحه 2/741 ، ج 2 ، تاريخ طب در ايران مراجعه شود) 0
يادگار در پنج بخش است و يك دوره طب و بهداشت است و آنچه مسلم است سيد اسمعيل در كتاب هاي تاليفي طبي خود از كتاب هاي پيشينيان استفادات كامل كرده است.
ه) ساير مولفات منسوب به سيد اسماعيل:
1) شهرزوري رساله اي در اخلاق كه بخشي نغز و لطيف دارد، به اسماعيل جرجاني نسبت داده است. (صفحه 2548 لغت نامه دهخدا)
2) الطب الملوكي
3) رساله اي در كلمات حكمت آميز و سير و سلوك
4) التذكره الاشرفيه في الصناعه الطبيه
5) كتاب في القياس
6) كتاب في التحليل
7) كتاب المنيه
8) زبده الطب
( از شماره 2 تا 8 نقل از زير نويس چاپ افست مقدمه ذخيره خوارزمشاهي به كوشش علي اكبر سعيدي جرجاني است كه او از منابع ديگراستفاده كرده است) 0 كتاب التذكره الاشرفيه في الصناعه الطبيه در دائره المعارف فارسي به سرپرستي دكتر غلامحسين مصاحب نيز آمده است. (صفحه 733 ، ج 1).
9) مرحوم دكترعباس مودب نفيسي در رساله اجتهاديه خود از كتابي به نام رساله در بهداشت از جرجاني اسم مي برد. (رساله اجتهاديه دكترعباس مودب نفيسي به زبان فرانسوي، پاريس 1933 ميلادي) 0
علاوه بر مولفات مذكور احتمالا مولفات ديگري در فهرست ها و تراجم احوال به سيد اسمعيل نسبت داده شده باشد، كه ما از آن اطلاع نداريم. اميد آنكه اهل اطلاع، تهيه كنندگان اين كتاب را مطلع و ياري فرمايند.
در باره خف علائي
"خف علائي" يا " خفي علائي" يا " الخفيه العلائيه" دومين تاليف طبي سيد اسماعيل است كه به امر اتسز خوارزمشاه پس از سال 521 هجري قمري ـ سال جلوس اتسز ـ تاليف شده است. همانطور كه مولف در ابتداي اين اثر، كتاب را مختصر در دو جلد آورده بر قطع مطول تا بتوان آن را پيوسته در موزه نگاه داشت. خف به معناي چكمه و موزه وخفي (به ضم خاء و شد ياء) منسوب به خف است.
تا آنجا كه بر تهيه كنندگان اين كتاب معلوم گرديد از خفي علائي نسخ متبعه منجمله در كتابخانه " بريتيش ميوزيوم" به شماره) ADD23/560f219a زير نويس صفحه 405 تعليقات چهار مقاله، مقاله چهارم، دكتر معين( و در صفحه 35 فهرست منابع طبي ايراني تاليف آدلف فرنان (20) چاپ ليپزيك (21) (آلمان) سال 1968 ميلادي از چند نسخه خطي در كتابخانه ها به نام خف علائي و خف علائي في الطب و مختصر خف علائي، نام برده است كه البته اگر مورد مطالعه تهيه كنندگان قرار مي گرفت، مناسبتر بود.
چنانكه آمد از خف علائي نسخ متعدده در كتابخانه (چه عمومي و چه خصوصي) ديده مي شود، از آنجا كه اين كتاب بر خلاف ذخيره خوارزمشاهي كتابي كم حجم بوده، بدين لحاظ و كتاب و نساخ به آساني بدان دست مي يافتند، چنانكه مولف در ابتداي كتاب بدين مطلب اشاره كرده براي آنكه دسترسي به كتاب و استفاده از آن آسان باشد، طبق دستور " اتسز" بدان مبادرت ورزيده و آن را به نام خف علائي نام نهاده است.
بنابراين علاوه برآنكه دسترسي بدان آسان گشته براي عموم استفاده از آن بسيار ميسور و مقدور بوده است و در حقيقت مختصري از قسمت هائي از كتاب ذخيره است.
در نسخ متعدده كه مورد مطالعه تهيه كنندگان قرار گرفته است اختلافاتي ديده مي شود، كه طي كتاب بدانها اشاره و در بعضي قسمت ها كه اختلاف كلمات و عبارات جزئي ديده شده ولي معني يكي بوده صرف نظر شده است.
اما آنچه كه محقق است كاتبان، ناسخان و دستور دهندگان به ذوق خود دخالت هاي ناروا در نسخ كرده اند.
براي تهيه كنندگان تا آنجا كه مقدور و ميسور بود تشريح و توضيح موضوعات مشروحه در كتاب و واژه هاي آن با برابرهايشان به فارسي وعربي و انگليسي آورده شده است كه كتاب گويا و قابل فهم براي دانشجويان پزشكي و احيانا همكاران باشد.
در خاتمه لازم به ياد آوري است كه: آنطور كه مشهود است خف علائي خلاصه اي از ذخيره خوارزمشاهي است، اما اين مطلب به تمام معني كلمه صحيح نيست، بلكه در خف علائي از تشريح و وظايف الاعضا ( فيزيولوژي) و بسياري از بيماري ها و ايضا داروهاي مفرد و مركب ( قرابادين) و موضوعات ديگر كه در كتاب ذخيره مشروحا مذكور افتاده در خف علائي ديده نمي شود.
به طور خلاصه، ذخيره كتابي است در طب و بهداشت و متفرعات آن كه با احاطه كاملي كه جرجاني به اين علوم داشته و با استفاده از كتب پيشينيان همانطور كه آمده موجد " تجدد طب ايراني" است
اما خفي علائي را مخصوص پادشاه به رشته تحرير در آورده. بعبارت اخري خفي علائي كتابي مخصوص و محض رفع حاجت شاه و بزرگان و اعيان وطبيعتا ساير طبقات مي باشد. ايضا خف علائي براي آن دسته كه استفاده از ذخيره (به مناسبت حجم بزرگ و اشكال در نقل و انتقال كتاب) مشكل بوده، بسيار آسان و سهل الوصول گرديده، كه طالبان بدان مراجعه نمايند (22).
نسخه هاي خفي علايي
اما نسخه هائي كه در دست تهيه كنندگان اين كتاب بود عبارتند از:
1) نسخه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي شماره 2 تحت شماره 1 الف 23/2328 مضبوط است و در 90 برگ (هر برگ دو صفحه) به خط نستعليق كه ابواب و فصول آن با مركب قرمز نوشته شده و به خط عبدالله بن محمد بن حاجي سيف الدين بن حاجي يوسف بن حاجي محمدالمعلم القاري است كه در كتاب به صورت " مجلس 2 "آمده است. تاريخ كتابت آن 26 شوال 837 هجري قمري كه 306 سال پس از وفات گرگاني است ، در آخر كتاب پنج برگ (ده صفحه) در باب " گفتار در چيزها كه نبايد خورد از بهر گزيدن" كه در ساير نسخه ها نيامده و اضافه بر ساير نسخه ها مي باشد، كه از چاپ آن صرف نظر گرديد.
2) نسخه كتابخانه مركزي دانشگاه به شماره 7807 در 107 برگ (هر برگ دو صفحه) به خط نستعليق كه در چهارم ذيقعده سال 891 هجري قمري در شهر استراباد كتابت شده است. كه در متن كتاب به صورت " مركزي" آمده است.
3) نسخه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي (بهارستان) به شماره 3065 كه در 125 برگ (هر برگ دو صفحه) و به خط نسخ و تاريخ كتابت آن رجب سال 1295 هجري قمري (مطابق 7/1256 شمسي و 1878 ميلادي) و در آخر كتاب قرابادين ذخيره در 156 برگ (هر برگ دو صفحه) ضميمه است (يعني اضافه دارد) و در حقيقت كتاب قرابادين ذخيره را در دنبال خفي علائي آورده است، كه در متن كتاب به عنوان " مجلس 1 "آمده است.
4) نسخه چاپي شهر كانپور هندوستان مورخ جولاي 1891 ميلادي (مطابق با1270 شمسي و 1309 هجري قمري) در چاپخانه منشي تولكشور به اهتمام منشي بهگوانديال به چاپ رسيده (كه قطعا از روي نسخه هاي خطي كه در دسترس چاپ كننده بوده) تهيه شده و در متن كتاب به صورت " كانپور" آمده است.
احتمال دارد نسخه قديمي تر از نسخ بالا در كتابخانه هاي ديگري موجود باشد، كه تهيه كنندگان به آنها دسترسي نداشته اند.
در خاتمه لازم است از: آقاي محمد مهدي اصفهاني ـ كه در استنساخ يكي از نسخه ها با ما كمك كرده ـ و استاد عبدالحسين حائري رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي و كاركنان آن كتابخانه و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران و ناشر كتاب ـ موسسه اطلاعات ـ و كاركنان آن موسسه تشكر كنيم كه بايد گفت اگر اين كمك ها و همكاري ها نبود، توفيق اين خدمت برايمان حاصل نمي گرديد. چرا كه: "چو نيكي كند كس تو پاداش كن" اميد است اين خدمت كوچك از طرف تهيه كنندگان مقبول همكاران و دانشجويان رشته پزشكي قرار گيرد و نيز تهيه كنندگان از همكاران و دانشمندان، در خواست دارند كه اگر خطا و لغزشي در آن مشاهده كردند لطف كرده آنها را مطلع فرمايند.
تهران، آبان 1369 هجري شمسي مطابق با ربيع الثاني 1411 هجري قمري
دكتر علي اكبر ولايتي دكتر محمود نجم آبادي